یورونا La llorona | افسانۀ زن گریان مکزیکی

پاراساندر
پاراساندر
یورونا شاولا بارگاس la llorona چارلز لوید

«از یورونا زن گریان مکزیکی تا چارلز لوید» | امید سلطانی

می‌گویند در دنیای آمریکای لاتین کودکی نیست که بدون هراس از یورونا سرش را روی زمین بگذارد و بخوابد: «باید زود بخوابی وگرنه یورونا میاد توی اتاقت و تو رو می‌بره»«زود بیا خونه وگرنه یورونا میاد و تو رو می‌دزده». یورونا (ژورونا یا جورونا هم تلفظ می‌شود)، آن زنِ همیشه‌ی خدا-گریان که ردای بلند سپیدش هیچ نشانی از بخت و تقدیر روشن ندارد. همان که وقتی او را دیدی باید به سرعت راهت را کج کنی و از نفرینش در امان باشی که مبادا بچه‌هایت را بدزدد و توی رودخانه بیندازد. یورونا، زن همیشه گریان که منشا افسانه‌اش جایی در آمریکای مرکزی و مشخصا مکزیک است فیگوری مهم در قصه‌های فولکلوریک مکزیکی و حتی ادبیات تغزلی و عاشقانه‌ی این جغرافیاست. همچون بسیاری از شخصیت‌های ادبیات شفاهی، قصه‌ی یورونا نیز در هر منطقه از مکزیک یک جور تعریف می‌شود. اما روایت غالب همچو چیزی است:
در روستایی در مکزیک، زنی فقیر اما زیبا به نام ماریا با مردی ثروتمند که از آن روستا می‌گذشته ازدواج می‌کند. دو پسر بچه حاصل ازدواج آنها می‌شود و بعد از سالها کم کم عشق مرد به ماریا کمرنگ می‌شود. سرانجام مرد با زنی دیگر به خانه می‌آید تا از پسرانش خداحافظی کند و ماریا را نادیده می‌گیرد. ماریای خشمگین و ضربه‌دیده بچه‌های خود را به سمت رودخانه می‌برد و آنها را در آنجا غرق می‌کند. بلافاصله پشیمانی و حسرت بر قلب او وارد می‌شود و از این لحظه است که ماریا جز گریستن و زاری کردن کار دیگری نمی‌کند. ماریا که می‌خواهد به زندگی خود پایان دهد خود را در همان رودخانه غرق می‌کند اما پس از مرگ او را از بهشت می‌رانند و می‌گویند تا وقتی روح دو پسرت را پیدا نکنی به بهشت راه نخواهی یافت.
همانطور که می‌توان دید یورونا شباهت‌های بسیاری با برخی دیگر از شخصیت‌های اساطیری سایر نقاط جهان مثل مده‌آ یا هرا (در یونان) و هولدر (اسکاندیناوی) دارد. اما شهرت یورونا در فرهنگ عامه‌ی مکزیک به گونه‌ای است که در فرهنگ شفاهی امروز آن منطقه هم نقش ایفا می‌کند و همین حیات موجب شده تا موضوع بسیاری از آثار فرهنگی مثل فیلم و کتاب و ترانه باشد.
ملودی ترانه ای با نام یورونا (La llorona) به نظر می‌رسد از ملودی‌های قدیمی فولکلوریک مکزیکی باشد اما این آندرس هنستروسا مورالس، نویسنده و آهنگساز مکزیکی بود که در دهه‌ی پنجاه این آهنگ را در قالبی تازه و با شعری که هم اکنون روی آن خوانده می‌شود به دنیا معرفی کرد و محبوبیت فراگیری برای آن به ارمغان آورد. یورونا تک گویی عاشقانه و سوزناک راوی است خطاب به یورونای خود. کسی که گویی گریزی از عشق او برایش نیست و عذاب این عشق آنچنان گریبانش را گرفته که مرگ را به دست او خوش می‌داند. در بخش‌هایی از ترانه‌ای این آهنگ می‌شنویم:

«اندوه چیست و آنچه که اندوه نیست کدام است؟ یورونا، برای من همه‌چیز اندوهی بیش نیست. دیروز برای دیدنت می‌گریستم یورونا و امروز از آن روی می‌گریم که تو را دیده‌ام. برخیز یورونا، یورونای آسمان آبی برخیز. من از دوست داشتنت دست نخواهم کشید هرچند که قیمتش زندگانیم باشد… یورونا، هر شبی که می‌گذرد از خودم می‌پرسم این بستر را چه سود اگر تو همخواب من نباشی در آن؟ گمان مبر از آن روی که به آواز برخاسته‌ام خوش دلی دارم یورونا. آنگاه که نتوان گریست، درد خود آوازی می‌شود که از دهان بیرون می‌آید. یورونا عشقت را به من بده. عاشقم باش یورونا که بهشت را صبری هست اما قلب من را نه.»

نسخه‌های زیادی از این ترانه موجود است که اغلب با گیتار و تنظیمی حداقلی فضای غریب و دردآلود این بالاد را-که نمی‌توان خیلی آن را عاشقانه به معنای مرسوم دانست- به شنونده منتقل می‌کنند. در کنار این بازخوانی‌ها، چارلز لوید یکی از دیوهای زنده‌ی ساکسفون، در آلبوم سال 2016 خود، با عنوان I Long to see You نسخه‌ای اینسترومنتال و نزدیک به موسیقی جز از این قطعه ارائه داد. این کار آنقدر مورد توجه علاقمندان قرار گرفت که امسال هم نسخه‌ا‌ی دیگر با تنظیمی تازه را در آلبوم لایو خود، 8: Kindred Spirits قرار داد. این آلبوم که حاصل یک اجرای کوچک و خودمانی به مناسبت تولد 80 سالگی لوید در سال 2018 است، با همکاری جولیان لیگ (گیتار)، جرالد کلایتون (پیانو)، روبن راجرز (بیس) و اریک هارلند (درام) ضبط شده است. نسخه‌ای که در این آلبوم از آهنگ یورونا موجود است بیشتر متکی به پیانوی کلایتون است و از همین رو حتی جذاب‌تر از قبلی از آب درآمده.

ببینید:

اجرایی از کارمن گوئت، خواننده‌ی سوپرانوی مکزیکی

بشنوید:

اجرای شاولا بارگاس خواننده‌ی مکزیکی

اجرای آنجلا آگویلار خواننده‌ی پاپ مکزیکی

اجرای جوان بائز سینگر-سانگ‌رایتر آمریکایی

اجرای چارلز لوید در آلبوم 8: Kindred Spirits

در ادامه بخوانید