پیتر گابریل – «صدای شکنجه گر ذهنی درمانده»
یادداشت سپهر داناییفرد دربارهی آهنگ No Self-Control از پیتر گابریل با نگاهی به آرای میشل فوکو
جایی خوانده بودم که هنر یک روایتگر در هر چه موجز و فشردهروایتکردن پیچیدهترین و مغفولترین موضوعات ساحت بشری است. میشل فوکو با باژگون کردن انگاره ی کهنِ «بدن زندان روح است» که ریشه در گرایشات ریاضتکشانه و عرفانی و از جمله اندیشههای پیشا-سقراطی داشت، روح را زندان بدن دانست. او در نظام اندیشگانی خود که ریشه در تبارشناسی شبهنیچهای داشت -در اثر بیبدیل خود مراقبت و تنبیه- در سیر و تحول شیوه های مجازات از دنیای پیشا-مدرن تا دنیای معاصر غور کرد. اگر چه در نگاه نخست استحالهی نظام قضایی و تغییر رویکرد مجازات در دنیای جدید از یورش بردن بر بدنها به حبس و کار اجباری به مثابه یک دستاورد به نظر میرسد، اما در نظر فوکو این تغییر و اصلاح برخاسته از نیتهای انساندوستانه نیست و صرفا تغییر گونههای مجازات در نوع را رقم زده است (شکلی علی الظاهر متمدنانهتر اما به همان اندازه فیزیکی). او با طرح ایدهی زندانهای پناپتیکان (سراسربین) به مثابه استعاره، همچنان انواع مجازاتهای شکلگرفته در دنیای مدرن را معطوف به بدن میداند.
فوکو نظام قضایی دنیای مدرن را حاصل گردهماییِ متخصصین علمی (نظیر پزشکان، روانشناسان و…) میداند که بهجای توجه به خود جرم مستقیما مجرم را محکوم کرده و سعی در روشنگری انگیزههای فردی و تادیب او مطابق با فرایند های “بهنجارسازی” دارند. در واقع شیوهی کنترل در دنیای جدید همان امکان مشاهده و نظارت از سوی نهاد قدرت پراکندهایست که در پیکره ی اجتماع با دُزی برابر اماله شده است. (شاید این نوع نظارت ریشه در سننی دینی دارد که اعمال انسان را همیشه در دیدرس موجودی برتر میپندارند).
طی عمل بهنجارسازی هر فرد خود به نهادی برای اعمال اراده و قدرت به تن خود بدل میشود؛ نظارتی که خود را در قالب نوعی انضباط شخصی جا میزند.
در جایی دیگر فوکو با استفاده ی مبسوط از ترم گفتمان در نظر دارد که گفتمان، انسانها را با منطقی دروننهاد و برخاسته از موضع قدرت وامیدارد تا نقش خود را از سوژه به ابژه بدل سازند و بدن ها را مجاب میکند تا از الگوهای رفتاری خاصی پیروی کنند که ممانعت از این پیروی در بستر گفتمانی چون دیوانگی و جنون محض تلقی خواهد شد.
*
به زعم من پیتر گابریل (+) آهنگ No Self-Control را برای پرسوناژی نوشته که به دیسیپلین-سیندروم دچار است. او هر لحظه مشغول نظارت بر اعمال و واکنشهای خود است و از متوقف کردن این صدای شکنجه گر ذهنی درمانده. هرگز پیش از شنیدن این قطعه به دهه ی هشتاد اعتقادی نداشتم. فکر میکنم چند سالی که با شنیدن پیتر گابریل گذشت هیچ نشناخته بودماش و انگار همین دیشب بود که عالیجناب برای اولین بار اجازه ی ورود من را به سرزمین خودش یا به بیانی دیگر، اجازه ی ورود من را به Promised Land خودش صادر کرد.
در حالی که ردّ گرایشات مینیمالیستی آهنگسازی گابریل در این آهنگ کاملا واضح و پیداست باید اضافه کرد که گابریل این اثر را ملهم از اثر Music for 18 Musicians استیو رایش در فرمت راک تجربه کرده و کیت باش و رابرت فریپِ کینگ کریمسن در این آهنگ او را همراهی کردهاند.
***
صرفا محض اطلاع: میتوان در اثرWaiting Man کینگ کریمسن که در دههی ۸۰ منتشر شده، تاثیر فراگیر این قطعه را در مین استریم پراگِ یک دهه دید.
[button color=”red” size=”small” link=”https://owrsi.com/author/parasounder/” icon=”” target=”true”]مطالب دیگر پاراساندر[/button]