جمهوری دموکراتیک کنگو | هنر و خلاقیت ذاتی برای تنازع بقا
کینشاسا (Kinshasa) ، شهری با 10 میلیون نفر جمعیت است که طی دوران استعمار لئوپولد دوم پادشاه بلژیک به لئوپولدویل شهرت یافت. شهری که در امتداد سواحل شرقی رودخانه کنگو مایلها امتداد مییابد. اینجا کینشاسا، پایتخت جمهوری دموکراتیک کنگو(+) است.
عکاس: Pascal Maitre | انتخاب مجموعه و ترجمه: شمیم شاهمردانی
پراکندگی به ظاهر نامتنهایی و ارتفاع کمِ شهر، شهر را شبیه تخته شطرنجی با شبکههای جادهای عظیم ساخته است؛ جادههایی که با سقفهای زنگزده، دیوارهای خاکستری رنگ، خاک سیاه، گل و لای و خطی سبز رنگ کاملاً پر شدهاند؛ اکثرا کینیوسها به عنوان ساکنان آن شناخته میشوند.
کیناشاسا همچون دیگی جوشان، درگیر هرج و مرج بیپایان است که با انرژی و خلسهای دیوانهوار به شکلی غیر قابل کنترل، دائماً میجوشد و میخروشد. بیش از 25% از جمعیت شهر در بخش غیر رسمی کار میکنند و تنازع بقا همه را ناگزیر ساخته تا خلاق و سوداگر باشند تا به این شکل چند دلاری بیشتر به چنگ آورند تا یک روز بیشتر زنده بمانند.
این مبارزه و کشمکش روزانه منجر به خلاقیتی ذاتی در جامعه میشود که بازتاب و انعکاس آن در هنر است.
کیناشاسا برخی از بزرگترین هنرمندان را پیشکش قارۀ آفریقا کرده؛ نقاشانی چون شری سامبا و شری شرین، مجسمهساز فردی تسیمبا، مجسمهساز و مدلساز بادیز اسیک کینگلز و موسیقیدان افسانه ای پاپاومبا.
این هنرمندان آثارشان الهام گرفته از زندگی روزانۀ مرم کیناشاسای کنگو و ترکیب قومیتی و نامتعارف از شهری است که زندگی مردمی از سراسر یکی از بزرگترین کشورهای آفریقایی و حتی فراتر از تنها یک کشور روایت میکند. اغلب طیفی از افرادی در پایتخت دور هم گرد آمدهاند، که از خشونت و فقر از سایر بخشهای کشور فرار کردهاند و در قالب گروههایی قومیتی در کیناشاسا استقرار یافتهاند و آنها آداب و رسوم، جشنها و موسیقی مناطق خود را با خود به شهر آوردهاند.
مناسک و آیینها از یک نسل به نسل دیگر انتقال یافته و برای آیندگان حفظ شدهاند. یکی از بزرگان در یکی از جوامع کیناشاسا اینچنین برای پاسکال نقل میکند:
اگر این مراسم هنوز در حال اجراست، عمدتاً برای خشنودی اجداد و درخواست از آنها برای حفاظت از ماست. ما همیشه در تلاش هستیم تا بازنمایی از زیبایی داشته باشیم. در دهکدهها، همیشه با مجسمهسازانی با استعداد روبرو میشویم که مجسمهها و ماسکهایی میسازند که امیدواریم زیبایی آنها باعث خشنودی اجدادمان شود.
بسیاری از هنرمندان غربی نظیر پیکاسو، آندره دورن، ماتیس و مودیلیانی به شکلی گسترده از ماسکها و مجسمههای آفریقایی برای ترسیم نگاه زیباشناختی خودشان استفاده کردهاند.
وقتی نویسندۀ معروف سوئدی، هنینگ مانکل، در جمع حضار عالیرتبه در مجمع جهانی اقتصاد سال 2013 سخنرانی کرد داستانی از سفرهایش نقل کرد.
در دهۀ 1980 موزامیبک بهواسطۀ جنگ داخلی ویران شد. وقتی داشتم مسیری را پیاده میرفتم پسربچهای فقیر و گرسنه را دیدم که لباسی ژنده به تن داشت. با این وجود پسربچه برای حفظ آبرویش از قوۀ تخیلش استفاده کرده و کفشهایش را نقاشی کرده بود.
شبیه آنچه نقل شد برای اکثر مردمان کینوز صدق میکند، خلاقیت در اوج فقر.
پاسکال مایتره