«هنر دیدن» شمارۀ 2 | سطح و عمق در هنرهای دیداری
چرا گاهی احساس میکنیم بعضی نقاشیها به اندازۀ نگاه از یک پنجره عمق دارند و گاهی به اندازۀ یک دیوار، مسطح هستند؟
نقاشیها دارای سطحی عینی هستند و اگرچه ما اجازه نداریم که سطح آنها را لمس کنیم ولی آنها سطحی مفهومی نیز دارند که سطح تصویر نامیده میشود. صفحهای فرضی در هر تصوير که مانند صفحۀ شفافی قائم بر مسير ديد بيننده است و عناصر تصويری به عنوان واقعیتی منقسم از دنیای نقاشی بر آن تجسم مييابد. ویدیوی شمارۀ 2 «هنر دیدن» برای درک و فهم بهتر این ایده، چند نمونه از آثار هنری را بررسی میکند.
در نقاشی اول، اثر یوحنای انجیلی مقدس را میبینیم. این نقاشی توسط نیکولا پوسن، نقاش فرانسوی در قرن هفدهم کشیده شده. نقاشیهای نیکولا پوسن (+) از محل زندگیاش شهر رم الهام میگرفته و آثارش را با وضوح و تعادلی ترسیم میکرد که میتوان در نقاشیهای دوران رنسانس و همچنین معماری کلاسیک مشاهده کرد.
تصویرسازیِ او از جزیرۀ پاتموس به گونهای است که شما احساس میکنید در حال تماشای این منظره از پنجرۀ یک اتاق هستید. نیکولا پوسن به گونهای صحنه را ترکیببندی کرده که چشمها را از روی یوحنا در پیشزمینه به چشمانداز و کوهها در دور دست هدایت میکند. لایهها را از عمق نگاه کنید. هر قسمت از سطح تصویر به ترتیب به عقب میروند. وقتی همۀ این لایهها را دوباره با هم ادغام کنیم، مولفهها ترکیببندی هماهنگ و منسجمی را بار دیگر ایجاد میکنند تا بتواند آخرالزمان را ترسیم نماید. اگر پوسن و هنرمندانی دیگر با نقاشیهایشان کاری میکنند تا ما بتوانیم وارد فضای آن آثار شویم از سوی دیگر افرادی مثل ویلیام مایکل هرنت نوعی خطای بینایی(توهم) را ایجاد میکنند که ما در حال دیدن یک شی واقعی مثل انگور و یا
فانوسی زنگ زده هستیم به جای اینکه فقط یک نقاشی صرف ببینیم. این تکنیک را گاهی اوقات ترامپلویی مینامند که در فرانسوی به معنای فریب چشم است. در نقاشی «شام شب یکشنبه»، افکتهایی مثل نور و سایه نقاشی و حرکتهای قلم مویی واضح و جزییاتی مثل خروس آویزان و پرهای شناور باعث فریب چشمان ما به دیدن اشیاء سه بعدی میشوند. البته این نقاشی پنجرهای به جهان دیگر نیست اما به نظر میرسد که چیزی بیشتر از یک نقاشی مسطح باشد. خطای نقاشی را در فضایی سه بعدی تصور کنید. نگاه کنید که چگونه به نظر میرسد که خروس سطح تصویر را شکسته و وارد دنیای ما شده است. تکنیک نقاشی هرنت آنقدر متقاعد کننده بود که مقامات از این شیوۀ نقاشی در اسکناس پنج دلاری برای جلوگیری از جعل استفاده کردند. خب البته
همۀ هنرمندان هدفشان در نقاشی ایجاد توهم و فریب چشم نیست. پیت موندریان میخواست که شما از این موضوع آگاه باشید که در حال نگاه کردن به یک نقاشی هستید. بنابرین او از تکنیکهای مختلف مثل قابهای فرورفته و نصب نقاشیها در ارتفاعی بالا برای این منظور استفاده کرد. اکثر کارهایی که
موندریان بین دهۀ 1920 و 1940 کشید متشکل از آرایشهای مختلفی از شکل، خط و رنگ بود. در این نقاشی او با خطوط عمودی و افقی و رنگهای اصلی کار کرده تا به توازنی بصری روی سطح نقاشی دست پیدا کند. اگر فکر میکنید نقاشیهای موندریان ساده به نظر میرسند، سخت در اشتباهید. توجه داشته باشید که موندریان هیچوقت از خطکش و یا چیزی شبیه به آن برای دستیابی به این افکت استفاده نکرده است. از نقاشی شبه پنجرهای پوسن تا خطاهای چشمی در کارهای هرنت و فرم های تخت و مسطح موندریان، شما به این دلیل از این کارهای هنری برداشتهای مختلفی دارید که هر هنرمند شیوۀ متفاوتی در نشان دادن سطح و عمق دارد. دفعۀ بعد که به یک موزه رفتید توجه کنید که چگونه سطح تصویر روی ادراک و برداشت شما از کارهای هنری تاثیر میگذارد.
ترجمه و زیرنویس. شمیم شاهمردانی