آلبوم «در من برو شکار» بعد از چهار سال از آلبوم اولِ گروه داماهی منتشر شد، و حالا باید گفت: میارزید چهار سال صبر!
قبل از انتشار آلبوم تعدادی از قطعهها را شنیده بودیم، اما هنوز پر از لحظات ناب و متراکم است.
داماهی حالا تمام ویژگیهای یک «سوپراستار» را دارد. خودش را در دل مخاطب جا کرده، بدون اینکه بخواهد از خط فکری و هویتش فاصله بگیرد. موسیقیاش آزادانه به پرواز در میآید و برای ما شخصیتپردازی میکند. از ترانهی پرطرفدار «دیوانه» گرفته تا رمزوارترین اثرشان به اسم «چپلنگ». «چپلنگ» شخصیتی را ترسیم میکند مربوط به دورهی مشروطه. مردی که به جنگِ پلنگ رفته و پای چپش را از دست داده و حالا غیر از پای از دست رفته، معشوق قوچانیاش را هم بردهاند و با همان پای لَنگش به گرد سُم اسب یار میرسد.
داماهی به غیر از ملودیهای بِکر و نوازندههای کاربلد، ترانههای «ابراهیم منصفی» و دو ترانهسرای دغدغهمند «احسان گودرزی» و «محمد طلوعی» را در دل خود دارد. ستون محکمی به اسم «خالو قنبر» پشت آنهاست و خیلی دیگر از هنرمندانِ درجه یکی که همخوان و همنواز هستند با این گردهماییِ هماهنگ.
آنها برگشتهاند. خیلی کامل هم برگشتهاند.
دیوانه بدون شک پرطرفدارترین ترک داماهیست، ترانهای با لهجهی شیرازی از احسان گودرزی، از لحظهی انتشارش مورد استقبال قرار گرفت و البته شروعی بود برای این پروژهی داماهی. احسان گودرزی در بیامان هم ما را به سفری سایکو میبرد و غروب باشکوهی را بهنمایش میگذارد.
جاده لغزندهست دیگر قطعهایست که پیش از آلبوم منتشر شده بود و شروع همکاریِ داماهی بود و محمود طلوعی، شاعری مهم در عرصهی ترانهسرایِ نسل نو موسیقی ایران!
طلوعی با ترانههای جاده لغزندهست، سوپراستار، بارون اسیدی، به درد میخوری، چَپلَنگ و در من برو شکار در این آلبوم، نقش مهمی دارد.
داماهی در آلبوم جدیدش سه انتخاب هم از ابراهیم منصفی دارد: درد بیدردی که نزدیک به دوسالِ پیش منتشر شد و هنوز غم و طعمش تازگی دارد و جزء پرطرفدارترین کارهای داماهیست، نیاز که پیش از این ویدیوی از آن منتشر شده بود و حالا با صدای مجید سالاری جذابتر شده و در آخر بارکو با تنظیمی جذاب و شاد.
تو شادی و شیدا؟!
در جوامعی که میل سرکوب میشود و جریان آزاد لیبیدو وجود ندارد و همواره لیبیدو کنترل و هدایت میشود و سوژهی آن نیز قرار است منقاد باشد، هر تلاشی در جهت تولید و مصرف «شادی» منجر به دستوپازدنی مذبوحانه در اختگی تام و تمام میشود و درنتیجه آنچه در همین راستا ایجاد میشود باسمهای، جعلی و مطلقن بیتاثیر خواهد بود، درست همانگونه که در موسیقی پاپ سه دههی اخیر شاهد آن بودهایم. اما آلترناتیو مفهوم شادی در چنین وضعیتی چه میتواند باشد؟
گروه داماهی و تعداد دیگری از جوانان خلاق برآمده از نسلهایی که سراسر کودکی، نوجوانی و جوانیشان توام با رنجهای فروخورده و سرکوب غیرارادی امیالشان بوده، راه برونرفت از این وضعیت انقیاد را ذیل مفهوم «شیدایی» یافتهاند. داماهی در آغاز راه و در نخستین آلبومش نوید آغاز چنین سلوکی را در موسیقی پاپِ مدنظرش میداد و حالا در آلبوم دوم بسیار پختهتر از پیش در همین مسیر گام بر میدارد. استفادهی شایسته و بهروز از موسیقی نواحی، تأثیرپذیری مطلوب از جریانهای اصیل موسیقی جهان و بهرهبرداری هوشمندانه از اشعار و الحان مدرن و تاثیرگذار از ویژگیهای بارز آلبوم جدید داماهی هستند که همه و همه در جهت یک مفهوم که همانا تولید و مصرف «شیدایی» است کار میکنند و چنین کارکردی در موسیقی پاپ امروز را بایست ارج نهاد و پیگرفت. حالا دیگر جزبندری را میتوان با قدرت و اعتماد بهنفس بیشتری بهکار گرفت حتی اگر مصادیقش از جمله اعضای گروه داماهی و دیگران با آن بهعنوان یک برچسب زاویه داشته باشند.
یادداشت سهند آدم عارف برای آلبوم «در من برو شکار»