مارینا آبراموویچ مادر هنر پرفورمنس
آثار مارینا آبراموویچ رابطهی میان اجراکار (performer) و مخاطب، محدودیتهای بدن و امکانات مفاهیم ذهنی را مورد کاوش قرار میدهد.
مارینا آبراموویچ ( Marina Abramović )
بگذارید برگردیم به عقب، سال 1974، نگارخانهای در جایی در این جهان هست، و دختر جوانی با سن 23 سال در جایی ایستاده است. جلوی او میزی هست. بر روی میز 76 شیء برای لذت و برای درد وجود دارد. چیزهایی مانند یک لیوان آب، یک کت، یک کفش، یک رُز. همچنین چاقو، تیغ صورت تراشی، چکش و هفتتیری با یک گلوله. به آنها گفته شده من یک شیء هستم. شما میتوانید از طرف من از هریک از اشیاء روی میز استفاده کنید. من تمامی مسئولیتها را قبول میکنم حتا اگر شما مرا بکشید و این شرایط به مدت شش ساعت طول خواهد کشید.
آثار مارینا آبراموویچ رابطهی میان اجراکار (performer) و مخاطب، محدودیتهای بدن و امکانات مفاهیم ذهنی را مورد کاوش قرار میدهد.
آبراموویچ در دهه هشتاد میلادی به همراه اولای، هنرمند آلمانی و شریک زندگی اش شهرتی جهانی کسب کردند.
جدایی آبراموویچ با اولای پس از دوازده سال زندگی مشترک نیز، به نوبه ی خود، یک اثر هنری بود:
در سال ۱۹۸۸ در یک اجرا موسوم به “عاشق ها: قدم زدن روی دیوار چین” که ۹۰ روز به طول انجامید، مارینا آبراموویچ از انتهای سمت شرقی دیوار چین و اولای از سمت غربی دیوار به قصد ملاقات یکدیگر به سوی مرکز دیوار به راه افتادند و در زمانی که به یکدیگر رسیدند، از هم جدا شدند.
آبراموویچ در ماه مه سال ۲۰۱۰ میلادی، در اجرایی موسوم به “هنرمند حاضر است”، در موزه هنرهای مدرن نیویورک به مدت ۷۳۶ ساعت و سی دقیقه بر روی صندلی نشست و به افرادی که داوطلبانه روبروی او می نشستند، نگاه می کرد. نگاه هایی که ممکن بود هر کدام زمانی متفاوت طول بکشد، یکی یک دقیقه و دیگری یک ساعت. نکته ی جالب این که اولای همسر سابق مارينا در جمع بازدیدکنندگان و مخاطبان حاضر بود. او نیز برای لحظاتی روبروی مارينا نشست که ویدئوی این قسمت از پرفورمنس را در کانال تلگرام اورسی ارسال کردیم. در این سخنرانی تد، مارینا به آن پرفورمنس اشاره می کند. میگوید بعد از آن دوره سه ماهه (روزانه مدت زمان هشت ساعت) که از روی صندلی بلند شدم دیگر آن فرد قبلی نبودم و فهمیدم ماموریت بسیار بزرگی دارم که درباره این تجربه با دیگران صبحت کنم . میگوید پرفورمنس برای او رفتن به حوزههای ناشناخته است. عبور از چیزهایی که برای او وحشت دارد و تجربهی چیزهایی که نمیداند.
ایده پایانی این سخنرانی هم در نوع خاص و جالب توجه بود که در فضای سالن سخنرانی تِد پرفورمنسی را بین حاضران در سالن شکل میدهد تا شاید بتوانند از ترس ها و عادات همیشگی خودشان عبور کنند و تجربه ای جدید کسب نمایند.
مارینا آبراموویچ ( Marina Abramović )
بگذارید برگردیم به عقب، سال 1974، نگارخانهای در جایی در این جهان هست، و دختر جوانی با سن 23 سال در جایی ایستاده است. جلوی او میزی هست. بر روی میز 76 شیء برای لذت و برای درد وجود دارد. چیزهایی مانند یک لیوان آب، یک کت، یک کفش، یک رُز. همچنین چاقو، تیغ صورت تراشی، چکش و هفتتیری با یک گلوله. به آنها گفته شده من یک شیء هستم. شما میتوانید از طرف من از هریک از اشیاء روی میز استفاده کنید. من تمامی مسئولیتها را قبول میکنم حتا اگر شما مرا بکشید و این شرایط به مدت شش ساعت طول خواهد کشید.
آثار مارینا آبراموویچ رابطهی میان اجراکار (performer) و مخاطب، محدودیتهای بدن و امکانات مفاهیم ذهنی را مورد کاوش قرار میدهد.
آبراموویچ در دهه هشتاد میلادی به همراه اولای، هنرمند آلمانی و شریک زندگی اش شهرتی جهانی کسب کردند.
جدایی آبراموویچ با اولای پس از دوازده سال زندگی مشترک نیز، به نوبه ی خود، یک اثر هنری بود:
در سال ۱۹۸۸ در یک اجرا موسوم به “عاشق ها: قدم زدن روی دیوار چین” که ۹۰ روز به طول انجامید، مارینا آبراموویچ از انتهای سمت شرقی دیوار چین و اولای از سمت غربی دیوار به قصد ملاقات یکدیگر به سوی مرکز دیوار به راه افتادند و در زمانی که به یکدیگر رسیدند، از هم جدا شدند.
آبراموویچ در ماه مه سال ۲۰۱۰ میلادی، در اجرایی موسوم به “هنرمند حاضر است”، در موزه هنرهای مدرن نیویورک به مدت ۷۳۶ ساعت و سی دقیقه بر روی صندلی نشست و به افرادی که داوطلبانه روبروی او می نشستند، نگاه می کرد. نگاه هایی که ممکن بود هر کدام زمانی متفاوت طول بکشد، یکی یک دقیقه و دیگری یک ساعت. نکته ی جالب این که اولای همسر سابق مارينا در جمع بازدیدکنندگان و مخاطبان حاضر بود. او نیز برای لحظاتی روبروی مارينا نشست که ویدئوی این قسمت از پرفورمنس را در کانال تلگرام اورسی ارسال کردیم. در این سخنرانی تد، مارینا به آن پرفورمنس اشاره می کند. میگوید بعد از آن دوره سه ماهه (روزانه مدت زمان هشت ساعت) که از روی صندلی بلند شدم دیگر آن فرد قبلی نبودم و فهمیدم ماموریت بسیار بزرگی دارم که درباره این تجربه با دیگران صبحت کنم . میگوید پرفورمنس برای او رفتن به حوزههای ناشناخته است. عبور از چیزهایی که برای او وحشت دارد و تجربهی چیزهایی که نمیداند.
ایده پایانی این سخنرانی هم در نوع خاص و جالب توجه بود که در فضای سالن سخنرانی تِد پرفورمنسی را بین حاضران در سالن شکل میدهد تا شاید بتوانند از ترس ها و عادات همیشگی خودشان عبور کنند و تجربه ای جدید کسب نمایند.