آخرین کوچ‌نشینان اروپا | میشل وندن اینخودت

شمیم
شمیم
آخرین کوچ‌نشینان اروپا کوچ نشینان اروپا مجموعه عکس

مجموعه عکسِ « آخرین کوچ‌نشینان اروپا» | میشل وندن اینخودت 2012
گردآوری و ترجمه: شمیم شاهمردانی

آن‌ها  آخرین عشایر و کوچ‌نشین‌های ترکیه و فلات اروپا به‌شمار می‌روند. قومی که امروزه تنها چند صد نفر از آنها باقی مانده است.

نخستین‌بار یوریک‌ها، در اواخر قرن 14م، در نواحی کوهستانی آناتولی و خط مرزی بالکان ديده شدند. طی قرن 15م، مهاجرت تدریجی آن‌ها به نقاط دیگر ادامه یافت، تا نیمۀ اول قرن 16م به اوج خود رسید و در اواخر قرن 16م بار دیگر این جریان مهاجرت رو به کاهش گذاشت.

اگرچه یوریک‌ها(کسانی که راه می‌روند)  آن‌چنان كه خود ادعا می‌کنند ریشه‌های ترکی اصیلی دارند اما در منابع تاریخی، یوریک‌ها به قبایل عشایری اتلاق شده است كه اصالت ترکمن دارند و از نواحی استپ‌های آسیای میانه به آناتولی مهاجرت کرده‌اند. این قوم اصیل، در طی چندین موج مهاجرت، از نواحی استپ به بخش شرق بالکان وارد شدند و جمعیت زيادی از آنها در همين نواحی یک‌جا‌نشین شدند.

احتمالاً کوچ دادن این قوم، به بالکان، جزو موفق‌ترین استراتژی‌های استعماری مقامات عثمانی به‌شمار می‌رود. دلایل اسکان آن‌ها در بالکان به مسائل استراتژیک و مشکلات اقتصادی-اجتماعی و نظامی باز می‌گردد. آب و هوای مطبوع و مراتع چرای غنی، انگیزۀ اصلی یوریک‌ها برای اسکان در این دهکده‌هاست.

روستاهای محل زندگی اقوام یک‌جانشین یوریک، اغلب کوچک ولی دارای مراتع و زمین‌های کشاورزی وسیع و گسترده است. در این دهکده‌ها، محیط و اتمسفر روستايی مجموعه‌ای از بافت‌های متراکم با معماری و فرم‌های باستانی را بوجود می‌آورد که در گذر زمان با وجود تغییرات فراوان، اصالت و ماهیت خود را همچنان حفظ کرده‌‌اند.

اما اقلیت کوچ‌نشین این قوم داستان دیگری دارند؛ آن‌ها هنوز بعد از گذشت حدود 400 سال، تغییری در رویۀ و شیوۀ زندگی‌شان نداده‌اند.

کوچ‌نشین‌های یوریک کل سال را در چادر زندگی می‌کنند. از ماه نوامبر تا ماه می به پرسه‌زنی در دشت‌ها می‌پردازند و با فرارسیدن روزهای گرم‌تر به همراه گله‌هایشان به سمت نواحی معتدل کوهستانی کوچ می‌کنند. کوچی که می‌تواند 1 تا 2 ماه به‌طول بیانجامد.

با برپایی چادرها و مستقرشدن، آن‌ها بار دیگر به نواحی پایین دست باز می‌گردند تا تمام وسایل و متعلقات بازمانده را با خود به نواحی مرتفع بیاورند.

شب فرا می‌رسد، 2 ساعت از نیمه‌شب گذشته و ، خانواده‌ی کوش‌علی، بعد از یک روز کوه‌پیمایی طولانی زیر باران سیل‌آسا، چادر خودر را برپا می‌کنند.

امروز هوا اینجا عالی است. حالا حدوداً ساعت 11 صبح است و علی‌اوکار، پدر خانواده، زیر چادر خوابیده است.

هاتیس، همسر علی، و اِمینه، دختر بزرگتر خانواده، در حال پختن نان روی آتش هستند. 23 شتر دوکوهان و تک‌کوهان -شتر جمازه- تمام اموال و دارايی‌های خانواده را با خود حمل کرده‌‌اند و اعضای خانواده با کمک و همیاری وسایل و لوازم را زیر 20 کیسۀ برزنتی جمع کرده‌اند.

حال، خانوادۀ علی مشغول گردش در اطراف محوطۀ چادر هستند، آزادانه به جنگل می‌روند و به آرامی راه می‌روند.

بایرم، پسر ارشد خانواده، 27 سال سن دارد و مشغول چراندن سیصد راس گوسفند در پایین دست دره است. گولکان و یاسمین، گوسفندان را می‌پایند؛ گوسفندانی که آزادانه می‌پرند، می‌جهند و به قسمت‌های بالادست می‌روند. از اینجا صدای خنده و گفتگوی دو دختر جوان را می‌شنوم که گله را هی می‌کنند و همیشه نگران هستند مبادا گوسفندی زیاد از گله و گروه دور شود. کمی آن طرف‌تر زیر سایۀ درختان، 5 سگ گله، از نژاد کانگال، لم داده‌اند و دارند آفتاب می‌گیرند.

در دو شب آتی، من زیر آسمان پرستارۀ و در میان دشت و دمن، کنار گلۀ گوسفندان، خوابیدم. صدای سگ‌های گله را شنیدم که در اطراف پرسه می‌زدند و پشت حصار سیمی استراحت می‌کردند و در دل سیاهی شب، صدای این محافظان گله را شنیدم که برای گرگ‌ها و دشمنان احتمالی پارس می‌کردند.

شب هنگام، ازمعدود زمان‌هایی است که هر 6 عضو خانواده، همگی، در چادر دور هم جمع می‌شوند. از جايی که من نشسته‌ام، صدای گفتگوی پدر و مادر و شادی و خندۀ کودکان را از چادر می‌شنوم. تا پاسی از شب، شب زنده‌داری‌های اعضای خانواده ادامه دارد. هم‌نشینی و هم‌بستگی میان اعضای خانوادۀ کوش‌علی ساده، زیبا و در عین‌حال ژرف و عمیق است. هاتیس ترجیح می‌دهد خانواده یک‌جانشین شود اما شوهر و فرزندان او، همگی عاشق سبک زندگی کوچ‌نشینی هستند و هیچ علاقه‌ای به تغییر شیوۀ زندگی خود ندارند.

ساعت 6 صبح را نشان می‌دهد، چادر جمع و تا شده است، شترها بارگیری می‌شوند، خاکستر آتش‌ها زیر خاک دفن می‌شود و گروه در نواری از مه و غبار صبحگاهی از نظرها ناپدید می‌شود.

امشب پس از یک روز طولانی کوه‌پیمایی، وقتی درحال برپایی مجدد چادرها هستيم، باران همچنان درحال باريدن است و من اینجا، در میان تنها بازماندگان عشایر اروپا، زیر چادر به خواب می‌روم. اینجا زندگی زیباتر، اصیل‌تر و به ریشه‌ها نزدیک‌تر است. شاید یوریک‌ها آخرین بازماندگانی باشند که عصارۀ زندگی را می‌گیرند و ذره ذره و قطره قطره تا واپسین جرعه، سر می‌کشند.

در ادامه بخوانید