[box type=”shadow” align=”alignright” class=”استِیتمنت بامداد افشار برای پروژه شهر-بازی” width=””]«اجرا به موقعیت انسان امروزی معطوف است. انسانی که به طور عمده در محیطهای پر تراکم شهری سکونت دارد و در نتیجه حجم بزرگی از صداها او را در بر گرفتهاند. با وجود این گاهوبیگاه احساس میکند چقدر تنهاست. باز همان واژههای آشنای تنهایی که در تمام متنهای روایتگرهای شهر ما به وفور استفاده شده است. چه این تنهایی در لحظهی گذر از کوچه و محلهها و چه این يأس فلسفی و عاجز ماندن در فضای شهری و غیرعاطفی و یا در غربت و در جایی که خانهمان است ما را فرا گیرد.»[/box]انسان موجودی تنها و منزویست. عصر تکنولوژی و زندگی شهری در قالب مدرن نیز به این تنهایی دامن میزند. این تنهایی در بخشی از افراد به شکل گریز از جامعه و عدم حضور در تعاملات روزمره خود را بروز میدهد و افراد دیگری با غرق کردن خود در کار و روزمرگی از مواجهه با رنج حاصل از آن، میگریزند. دستهی سومی نیز وجود دارند که دردِ تنهایی را میپذیرند و در مسیر خودسازی و پالایش درونی از آن استفاده می کنند.
در پرفورمنس شهر-بازی این پالایش را در ایدهی ماشین تایپ میبینیم. آنجا که هنرمند پشت ماشین تایپی که کارکردی شبیه به پیانو دارد، نشسته و با فشار انگشت بر روی هر کدام از کلیدهای آن، صدای نُتی در فضا به وجود میآید.
«صدای ماشین تایپ را دوست دارم، نوشتن تنها چیزی است که بلدم، تایپ که میکنم، همیشه گوشم به موسیقی است – موسیقی تمام شده است و من خیره میشوم، به دستانم، و ماشین تایپ که خاموش است. یکباره احساس میکنم، چقدر خوش است حالم و چقدر بد.»
چقدر خوش است حالم و چقدر بد. تناقضات و احساسات دوگانهای که در زندگی افرادی که از میانمایه بودن اجتناب میکنند، به دفعات خود را نشان میدهد. گروه اتاق با ایده پردازیهای مبتکرانه توانسته معنایی جدید را خلق کند و پای خود را از بیان صرفاً دلتنگیها و احساسات نوستالژی معمول در موسیقی فراتر بگذارد و با عبور از فاز انفعال، قدرت آن را داشته باشد تا به یک کالت تبدیل شود.
به غیر از ایدهها با تمام جزئیاتشان و محتوای موجود در گروه اتاق که تیمی بیش از بیست نفر در به وجود آوردن آن دخیل هستند، فُرم نیز به بهترین شکل به کمک ایجاد معنا میآید. علاوه بر شیوهی خوانش اصغر پیران که کاراکتر به خصوص خودش را ایجاد میکند، شرایط فیزیکی او نیز با دیگر المانهای موجود، آلات موسیقی و فضای کلی شهر-بازی به خوبی ترکیب میشود و ارتباطی معنادار را به وجود میآورد. شاید کلمه اعوجاج بهترین واژهای باشد که بتواند کل ساختار را توصیف کند. اعوجاجی که این مفهوم را القا میکند: حقیقت تنها به درک ما محدود نیست و جنبههای دیگری نیز دارد و این همان گذر و رهایی است که در پروژه اتاق اتفاق افتاده است. تغییر در فرم و کارکرد صندلی گهوارهای، ماشین تایپ، سازهای ابداعی و صداها و ریتم های متفاوتی که از نیانبان و گیتار بِیس و گیتار الکتریک شنیده میشود. در دل این بی نظمی، روندی نامحسوس قابل استنباط است، امتداد خط زمانی از گذشته با صداهایی مثل دستگاه پنبه زنی و موزیک 16 بیتی آتاری و اتفاق معاصری مثل حادثهی پلاسکو که در دلِ یک ساز متبلور میشود و در آخر صداهایی که انگار از آینده حرف میزنند. قطعا شنیدن آلبوم به تنهایی نمی تواند ایدهی کلی شهر-بازی را منتقل کند و نیاز است تا این اجرا را از نزدیک تجربه کرد تا جذابیتهای بصری و ابداعات موجود را لمس کرد.
آلبوم دوم گروه اتاق به نام «بالانس» را از لینک زیر بشنوید.
[button color=”red” size=”small” link=”https://owrsi.com/%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1/” icon=”” target=”false”]آلبوم بالانس[/button]
شهر-بازی اثرِ بامداد افشار ، تهیه کننده: بهارک خاوری، خواننده: اصغر پیران، اجرای آنسامبل: گروه اتاق
واژهی «اکسپریمنتال» یکی از بحث برانگیزترین تعابیر در موسیقی است که وقتی در فارسی به موسیقی «تجربی» ترجمه میشود از حالت عادی هم گیج کنندهتر به نظر مىرسد. افراد مختلف در زمانهای مختلف تعریفهای متفاوتی از این پدیده ارائه دادهاند. جان کیج که خود یکی از موسیقیدانهای اکسپریمنتال مهم قرن بیستم محسوب میشود این نوع موسیقی را به عنوان موسیقیای توصیف کرده است که «خروجی آن مشخص نیست». اما در زبان پاپیولار عنوان اکسپریمنتال به نوعی از موسیقی اطلاق میشود که خارج از محدودههای شناخته شده عمل میکند و سعی در معرفی فرمهایی دارد که تا به حال حداقل به طور گسترده مورد استفاده قرار نگرفتهاند. با این تعریف میتوان «شهربازی» اثر بامداد افشار را با تقریب خوبی موسیقی اکسپریمنتال به حساب آورد. موسیقی به طور کلی از مولفههایی همچون ریتم، ملودی و هارمونی تشکیل شده است و تجربه کردن و آزمون و خطا میتواند بر روی هر یک از این موارد یا مولفههای دیگر موسیقی تمرکز داشته باشد. در «شهربازی» به نظر میرسد که تمرکز روی معرفی انواع جدیدی از رنگ آمیزی صداها و سازبندی است. یکدستی و انسجامی که معمولا در میکس قطعات یک آلبوم میبینیم در «شهربازی» به عمد کنار گذاشته شده است و از همینجا میتوان فهمید که بامداد افشار مشغول «تجربه» کردن انواع جدیدی از رنگ بندی موسیقایی است. سازبندی تقریبا در هر آهنگ عوض میشود و در بسیاری از قطعات نیز موسیقی الکترونیک حضور پررنگی دارد. بسیاری از صداها مانند آنچه در آهنگ پلاسکو میشنویم جدید و ابداعی هستند و برخی دیگر نیز مانند صدای هشت بیتی که در آهنگ بازی شنیده میشود حاصل روشهایی هستند که حداقل در ایران کمتر مورد استفاده قرار گرفتهاند. به طور کلی میتوان گفت شهربازی فستیوالی از صداهای نو و رنگارنگ است.
بابک علوی
«دعوت به مهمانی تنفس و مشارکت در ایجاد همبازی!»
شاید بشود آلبوم «شهر- بازی» از گروه اتاق را در راستای پروژههایی دانست که درصدد گسستن از سنتهای مالوف و معمول پیوند شعر و موسیقی در موسیقی ایران برآمدهاند اما اینجا یک تفاوت عمده بهوجود آمده است؛ تفاوت و گسستی که «شهر-بازی» موفق به ایجاد آن شده است نه در پرداختهای آنچنانی ملودیها و اجراهای تکنیکی خارقالعاده در نوازندگی، وکال و موسیقی الکترونیک بوده است و نه ارائه محتواهای چنین و چنان ِ جهانشمول و دهانپرکن. گسست از تجربههای پیشینی آنجا اتفاق میافتد که کلام از فرم موسیقی عقب نمیافتد و این دو عنصر دقیقا منطبق بر یکدیگر پیش میروند. پیشترها یعنی در دهههای 70 و 80 شمسی برای ایجاد گسست، سراغ پارودی اشعار کلاسیک، معاصر یا ترانههای بومی و محلی میرفتند (نامجو – عبدی بهروانفر) و موسیقی مورد علاقه خود را با ایجاد ناهمگونی نقیضه اشعار و اجراهای نامتعارف خلق میکردند در حالیکه اینجا فرم موسیقی و اشعار در راستای یکدیگر قرار نیست لزوماً مدعای کارکردهای خاصی را با خود حمل کنند بنابراین انطباقی میان فرم و فونکسیون (کارکرد) هم بهوجود نیامده است و ظاهرا اصلا قصدی هم در این باره وجود نداشته است. از این جهت، «شهر – بازی» و گروه اتاق راه خود را از اسلاف آوانگارد ایرانی و غیر ایرانی خود جدا میکند. اگر هم ارجاعهایی به هنرچندرسانهای یا موسیقی آوانگارد دهههای 60 و 70 میلادی وجود دارد، دقیقا به بخش غیر فونکسیونل این ژانر ارجاع داده شده یا تاثیرپذیری صورت گرفته است؛ یعنی کمتر میتوان حتی ردپایی از موزیسینهای آوانگارد تاریخ موسیقی همچون «فرانک زاپا»، «کاپتن بیفهارت» و یا «ولوت آندرگراوند» در این آلبوم یافت اما شباهتها و ارجاعاتی با و به گروههایی همچون «رزیدنتز» را نمیشود نادیده گرفت. یعنی چه بسا موفقیت در خلق فضای اگزوتیک و از معنا تهی کردن معنای آنسامبل را وامدار امثال «رزیدنتز» باشند.
استفاده از ادوات پرکاشن غیرمعمول همچون ماشین تایپ و صدادهندههای ابداعی دیگر و ایجاد ترکیبهای صوتی جذابی که بهواسطه محدود نکردن اجرا به مفهوم کلاسیک «ساز» بهدست آمدهاند، نیمنگاه گروه اتاق به تجربیات مندرج در موسیقی معاصر را هم نشان میدهد اگرچه «شهر- بازی» توانسته است با اتکا به کلام نامتعارف خود، تعمیمپذیری آثارش را از محدوده موسیقی معاصر افزایش داده و از آن فراروی کند.
باری، «شهر – بازی» تجربه گشایش فضایی در محوطه خفقانآور موسیقی امروز و تنفس کردن در آن است؛ تجربهای که همه «موسیقیبازها» و «صدابازها» را دعوت میکند تا دور هم با یکدیگر بازی کنند. تجربهای که میتواند به مشارکت در بازی و حتی مشارکت در پروسه خلق بازیهای جدید توسط شنونده بیانجامد.
سهند آدم عارف