گزارش نوشتاری از یک فروپاشی شیمیایی
تصرف عدوانیِ بوطیقای فضانوید افقه فعالیت حرفهای خود را از سال 1360 آغاز کرده است و با اشراف بر تکنیکهای متعارف سازِ تنبک، ضرورت گذر از اصول مطلقه در نظام استادـشاگردی را با ژرفنگری درک کرده و با امکانات امروز تطبیق داده و بهکار بسته است. ساخت موزیکویدیویِ گزارش نوشتاری از یک فروپاشی شیمیایی بهخوبی این شیوه را به عرصۀ رؤیتپذیری درآورده است.
«گزارش نوشتاری از یک فروپاشی شیمیایی»؛ تصرف عدوانیِ بوطیقای فضا | نوشتۀ: نفیسه ضرغامی
نوید افقه فعالیت حرفهای خود را از سال 1360 آغاز کرده است. او از نخستین قدمها در نظامِ استادـشاگردی همراه با تکرار و تمرینِ آداب و اصول و تکثیر آموزههای اساتید از خلال علوم نظری هنر مسیر خود را پیش برده است؛ با تفسیر، تحلیل و نقدِ سنت در عرصۀ موسیقی، نوازندگی و تعلیم و پرورش هنرجویان. افقه در عرصۀ آهنگسازی و خلق آثارِ متعدد از فراز مسیر همیشه ناهموار در عرصۀ موسیقیِ ایران به سمت روشنگاه تاریخ گام بر میدارد. او با اشراف بر تکنیکهای متعارف سازِ تنبک، ضرورت گذر از اصول مطلقه در نظام استادـشاگردی را با ژرفنگری درک کرده و با امکانات امروز تطبیق داده و بهکار بسته است. او ضمن وفاداری به اصول و کلامِ سرآمدان این هنر، در تربیت و پرورش شاگردانش با بازاندیشی، دورههایِ متفاوتی را برگزار میکند و از جزماندیشیها در شیوۀ تعلیم فاصله میگیرد. ساخت موزیکویدیویِ گزارش نوشتاری از یک فروپاشی شیمیایی بهخوبی این شیوه را به عرصۀ رؤیتپذیری درآورده است؛ نمونهای از دغدغۀ شیوۀ تعلیم با ظرفیتهای دانشِ امروز. موزیکویدیو، مخاطب را با شیوۀ نوازندگی درگیر میکند و بهنوعی او را از فضای متعارف و محدودکننده نجات میدهد. افقه در نوازندگی ماجراجویانه روند معکوسی از آمدورفتها را بر میگزیند و امکانهای عملی را در گسست از پیوستار علّی میبیند؛ هم در خلق و هم در اجراهایِ خیرهکنندۀ نوازندگی.
افقه در اجرا نشان میدهد که نظام قاعدهبنیاد را برنمیتابد و فراتر از کنش نوازندگی عمل میکند و نوازندگی این اثر نقطۀ عطف شکست «عرفها»ست. هرچند که مؤلف قواعد پیشینیان را متبحرانه بهکار میبندد. اما لایههای توبهتوی جامعه و فرهنگ، عرفها و قواعد را مغلوب خود میسازند؛ آنجایی که قصه به قلمروی کشمکشهای اجتماعی و منطقهای وارد میشود. تصرف قاعدهها تصرف تفسیر او از واقعیتهاست؛ تصرفِ عدوانی. او نشان میدهد که اثر هنری نه از واقعیت بلکه از تفسیرِ واقعیت ساخته میشود. او شک و تردید از وضعیت موجود را همچون یک بدیل در اذهان بیدار میسازد. او تأکید میکند که اثر هنری شکلی از بیان این شک و تناقض است. او در آثارش در بازی نسبتها، این امکان را میدهد که چگونه رویّه و بینشِ شخصیاش در نظر و عمل، بروز یابد.
این موزیکویدیو بیش و پیش از هر چیز نگاهِ نقادانۀ خود را بین مواد بصری و شنیداری توزیع میکند. گویی هر کدامشان مستعد پذیرش داستانهای انساناند و هر کدام روایتمند. افقه از میانِ تفاوتها و تمایزها و نه امور بدیهی و قاعدهبنیاد، تبیین بوطیقای فضا را از نگاهِ خودش تعیّن میبخشد. در این اثر سعی شده برخی از دغدغههای این موزیسین در گزارشی نوشتاری، جمعبندی شود و در لبههای تخیل به ارتعاش درآید. خیال ابتدا ژرفا و سپس لایۀ اولیۀ وجود را لمس میکند و تمایل به عینیت را در مخاطب خاموش میکند؛ در اصل عمقی را انکار میکند که با گزارشِ نوشتاری و تصویری آغاز میشود. افقه در نوازندگی و مفهوم بوطیقای فضا به استعارهای انسانی دست یافته است. بهنظر میرسد در این اثر روانِ انسان همچون ظرفی بیشکل فرض شده که صورتهای خیال، بهشکلِ خودانگیخته بر سطح آن ظاهر با شتابِ اصوات و بازتاب آنها در قابای تصاویر، این صورتها به ارتعاش در میآیند. صورتهای خیال در فاصله این ارتعاشها بر سطح روان مینشینند و از کیفیتی مکانمند برخوردار میشوند و سپس این کیفیت را به محتویات خود، چه احساسی، چه شناختی و چه تخیلی، انتقال میدهند. به این ترتیب محتویات روان نیز مکانمند میشوند و با دیدن این گزارشِ نوشتاری، خیال با مکانی خاص پیوند میخورد و بوطیقای فضا که در تقابل با مکان خنثی قرار دارد، پدید میآید. تعریف افقه از بوطیقا، ترسیمِ فضایی گفتمانی و نظامدهنده است در عرصۀ موسیقی و نوازندگی. این نکته بسیار مهم است؛ بوطیقایی که از بیرون سراغ موسیقی نمیآید بلکه از درون موسیقی استخراج میشود. جالب اینجاست که او مفهومِ بوطیقای فضا را در عنوانِ اثر از گذشته تا حال و آینده تبیین میکند؛ گویی در فواصل و سکوت تعریفِ ناگفتهای ارائه میدهد از بوطیقا و تغییرات آن از زمان ارسطو تا به امروز. به این ترتیب گزارشِ نوشتاری او مکانکاویای را عرضه میکند که وظیفهاش مطالعۀ عمیقترین لایههای روح انسان از دغدغههایش است که بر تصرفِ عدوانیِ صورتهای خیالی فضا تمرکز دارد.
چنین فضایی در پسِ فروپاشی میتواند در وجود هر انسانِ دغدغهمندی حَک شود و باور کند که همیشه برای آبادی باید چیزی ویران شود تا بعد با اراده و خواستِ خود در آنها سکونت و مأوا گزیند. افقه از مخاطبش میخواهد بیندیشد که چطور پذیرای پیچیدگیهای انسانی شود و چگونه در بیثباتی، صدای یک فروپاشی شیمیایی را بشنود و راهی برای یافتن معیارهایِ فردی و نه تعریفشده بیابد. او فروپاشی قاعدۀ تکصدایی را با ریتمهای تندوریز از دور فرا میخواند؛ درهم میتند و فضا را به تصرف خود در میآورد برای تکثرها و چندصداییها.
در این موزیکویدیو مخاطب برای رمزگشایی و خوانش گزارش نوشتاری تلاش میکند که با استناد به نیروی تصاویر و ترکیب آنها با ضربآهنگهای تندوریزِ ریتمیک، از نوشتارِ فرمولها و معادلهها بر سطحِ پوست و بدنۀ چوبی تنبک سر در بیاورد. ظاهرِ بیرونی ساز با توالیِ تصاویر محاسباتی چنان دلچسب همراه میشود که مخاطب را در انتظار دیدن صحنههای بعد به دنبال خود میکشاند.
معمایِ ریاضی این موسیقی رجبهرج و به موازات هم روی چرم و چوب نوشته میشود و بافتی میسازد که با فروپاشیِ برخی قواعد در آن هر خط بر خط دیگر کنشپذیر میشود. با برآمدن انگشتان بر سطح پوست یا انگشت بر مشتِ گرهکرده یا انگشت بر انگشت، بوی نامطبوعِ حاصل از تجزیه و فروپاشی سلولبهسلول، در دستها میلغزند و بر شتاب کوبشها میافزایند. شدت ضربات و تلاطم و تلاقیشان با پوستۀ چرم در فضایِ مسموم و متعفن از فروپاشی، کِرختیای شنیداری ایجاد میکند تا در برابرِ شنیدن وقایع و اعترافها و کنترلگریها، واکنش نشان دهد تا دستها بتوانند رعشۀ کرختی را تحمل کنند و روایتش را کامل بنوازند. همۀ اینها موادی میشوند در تأیید روایتی از مواضع کنونی بر مردم و رد منافع ملی در ناپایداری وضعیتِ موجود. جاریشدنِ آب بر پوسته و بدنۀ ساز، خاطرنشان میکند که راهی جز زدودن آلودگیهای ناشی از قواعدِ تحکمی وجود ندارد و او با دقتی وسواسگونه با توانِ خود همۀ معادلاتِ پیشرو را میزداید.
افقه از بیان شرایط اجتماعی و فرهنگی روز بهدور از سیاستزدگی اِبایی ندارد و نشان میدهد که تازگیها و ناآشناییها در پیِ علتی آرامبخش نیستند؛ او در فراروی جهانی رازورزانه، رامکردن تشتّتِ پیشبینیپذیرِ وقایعِ اجتماعی را هراسناک میپندارد. نوآوری در خیالورزی تمام مکانیسم زبانشناسی را به جنبش وا میدارد؛ او از حوزۀ زبان بهخوبی وام میگیرد و با میانجیگری عنوانِ اثر، طنینِ خطرات را جار میزند. تیتراژ موزیکویدیو بعد از صحنۀ اول بر پیشانی اولین صحنه مینشیند و گزارش نوشتاری افقه را در معرض تفسیر و بیش از تفسیرِ بیننده قرار میدهد.
او در این اثر منتقدانه نسبتِ خود را با گمانها و روایات پیشین درهم میشکند و به رابطۀ (صوت و تصویر) با (حوزههای زبان، زباشناسی و گفتمان) میاندیشد. در واقع انتخاب عنوان موزیکویدیو در قالب یک گزاره، به سه جنبۀ اصلی زبان اشاره میکند؛ جنبههای معناشناختی، کلامی و نحوی در جنبۀ معناشناختیِ عنوان اثر مخاطب را با وجهی ابهام مواجه میکند که آیا عنوان، گفتوواگفتی با ساختار موسیقی دارد یا فقط نقش ورود به متن را بازی میکند؛ در جنبۀ کلامی به سبکها و وجههای نوازندگی میپردازد و در جنبۀ نحوی به این موضوع اشاره میشود که ساختار گزارش نوشتاری از یک فروپاشی شیمیایی، نسخهای است از ساختار نحوی موسیقی که میتوان قیاسی مشخص بین آن و زبان انجام داد. افقه با نگاهی تقلیلگرایانه سعی میکند ارتباط بین ساختار نحوی زبان و ساختار متن رواییِ ویدیو و جملات موسیقیاش را آشکار سازد. درواقع اثر، تجسم ملموس زبان موسیقی است که بهضرورت به تصرف عدوانی در میآید و به آن پناه میبرد؛ زمینهای که نه تنها درگیر زبان موسیقیایی است بلکه فراتر از آن جلو میرود. هرچند که بهنظر میرسد با ورود به حوزۀ فرازبانی، شکافها و تناقضها در این اثر برجستهتر میشود. او عمداً دست بر شکافها میگذارد در عینحال تمام تلاشش را میکند که زبان و عناصر بصری در حوزۀ روایت موسیقی در انتزاعیترین نوعِ بیان، ظرفیتهای خود را نشان دهند.
گزارش نوشتاری روزنههایی میگشاید بر انتخابِ زاویۀ دیدِ فیلمبردار و تدوینگر که به فضا، نه با چشمان بینندهای معمولی که با نگاهی بزرگتر و کیهانمدارانه باید نگریست؛ زیرا فضا محیطی بیتفاوت نیست. رامین کوپایی هندسۀ فضا را تعالی میبخشد. موضوع بحث او آشیانِ رویاپردازی و پناه تصور است. مسئلۀ سکونت در فضای تصویرـموسیقی را با تحلیل چگونگی جایگیر شدن صورتهای خیال در روان انسان تبیین میکند. تصاویر کشف علتهای پسِ پشتِ این اثر را به تخیّل تماشاگر وا میگذارد تا مخاطب، خوانش گزارش را با توالیِ صحنههای ویدیو در ذهن خود بسازد و خیالورزی کند با چیزهایی که هر روز با آن سروکار دارد. در اینجا منظور از کارکرد تخیّل، قوۀ تأمل و بازاندیشیِ یک مفهوم به یاری مفهوم دیگر است که دست بهکارِ آزمونهای گوناگون و اصل علیّت میشود.
کوپایی با تصویرسازیهایش در صحنههای متفاوت به چندصدایی، ظرفیتها و توانش آنها، همگام با موسیقی شتاب میکند و زوایا و دالانهای تودرتوی ذهن افقه را میکاود. تدوین ویژۀ این اثر بهمثابۀ یک نظامِ خودبسنده، مخاطب را بهسوی نظریۀ کلی گفتمانها سوق میدهد چنانکه موسیقی میخواهد. در یک صحنه افقه با مکث، دستهایش را از سطح پوسته بلند میکند و با شک و دودلی نشان میدهد که ویژهبودن جملهبندیهای موسیقیاش، همچون زبان ماهیت زبانشناختی و جهانشمولی ندارند بلکه تاریخ، اجتماع و فرهنگ در عملآوریِ آن نقش بهسزایی دارند. افقه با زبردستی از حوزۀ زبانشناسی بهره میگیرد تا علنیشدنِ فروپاشی حقایقِ ناپیدا را اعلام کند؛ فروپاشیِ گفتمانِ چندصدایی به سمت تکصدایی (منولوگ). او در روایتِ گزارشش به جنبهای اشاره میکند که مختص خودش است؛ تصویر در ذات خود نمیتواند فقط با عادات منابع عینی درک شود. فقط توجه به آغاز تصویر در آگاهی فردی است که میتواند ما را در بازسازی ذهنیت تصاویر و تعیین گسترۀ آن یاری رساند. ذهنیتها نمیتوانند یکبار برای همیشه تعیین و مشخص شوند؛ زیرا اساسِ آن بر دگرگونیهاست.
این موزیک ویدیو که توسط گروه هنری چُنین تهیه و تولید شده است تاکنون در چند جشنواره به نمایش در آمده است:
“Liftoff” (2021), “San Francisco”( 2022), “Streetside cinema” (2022), “Klqppe Auf kurz film festival” (2021), “Wide screen” (2022).