مهمانخانۀ روشن | هشتاد سالگی فرهاد مهراد

این پروژه را به پاسداشت هشتادسالگی فرهاد و با عنوان «مهمانخانۀ‌ روشن» آغاز کردیم. تلاش ما این بود که هنرمندانی از فضاهای سبکی مختلف و متفاوت را در یک حلقه گردهم جمع کنیم و ببینیم هنرمندان نسل‌های بعد از فرهاد، او را چگونه پژواک می‌دهند.

مجله فرهنگی اورسی
تولد هشتاد سالگی فرهاد مهراد

مهمانخانۀ روشن: پژواک فرهاد در نسل‌های دیگر

این پروژه را به پاسداشت هشتاد سالگی فرهاد و با عنوان «مهمانخانۀ‌ روشن» آغاز کردیم. تلاش ما این بود که هنرمندانی از فضاهای سبکی مختلف و متفاوت را در یک حلقه گردهم جمع کنیم و ببینیم هنرمندان نسل‌های بعد از فرهاد، او را چگونه پژواک می‌دهند.


ویدئوی معرفی برنامه ساختۀ فریدون بهرامی


مجموعه اجراهای منتشر شده:


قسمت ۳۲ پادکست اورسی | مهمانخانۀ روشن (۸٠ سالگی فرهاد)


«مهمانخانۀ روشن» از زبان امیر بهاری، مدیر هنری برنامه

فرهاد نام پاکیزه‌ای در موسیقی معاصر ایران است. از آن دست شخصیت‌هایی که فراتر از زمان و مکان و ورای مفاهمی چون سبک و سیاق و سیرۀ هنری بر تخت شامخ «هنرمند» تکیه می‌زنند. آن‌ها که کم‌اند ولی راه‌های بسیاری به آن‌ها ختم می‌شود.

فرهاد امروز اگر بود هشتاد ساله می‌شد. یکی از کنجکاوی‌هایم که بی‌پاسخ خواهد ماند این است که فرهاد اگر بود درباره نسل جوان موزیسن‌ها به خصوص آن‌ها که در موسیقی آلترناتیو مشغول‌اند چه نظری داشت؟ یعنی اگر می‌دید در سال‌های منتهی به مرگ او جریانی در موسیقی ایران شکل گرفته که مشخصاً راه دیگری می‌رود و  نمونه‌هایی از آن می‌شنید چگونه قضاوتی از موسیقی‌های تولیده در این جریان داشت.

فرهاد شمایل کامل یک هنرمند آلترناتیو و مستقل است. یعنی نماد استقامت و شکوه ایستادن دربرابر جریان اصلی (مین استریم) موسیقی است. ایستادنی که در گذر زمان از بستر موسیقی فراتر می‌رود و فرهاد را بدل به فیگور مهمی از هنرمند آرمان‌گرا در تاریخ معاصر می‌کند. یادمان نرود فرهاد زمانی کم می‌خواند که آن‌ها که زیاد می‌ساختند و می‌سرودند و می‌خواندند اغلب مفاخر فرهنگ عامه امروز ایران هستند: واروژان، بابک بیات، گوگوش، داریوش، ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری و….

فرهاد شاخص و محبوب بود کاباره‌ها و رستوران‌های بسیاری دوست داشتند که فرهاد در آن‌ها بخواند ولی در اوج جوانی از زمانی که اولین ترانه فارسی (مرد تنها) را در سال ۱۳۴۸ می‌خواند تا سال ۱۳۵۸ در ۱۰ سال طلایی عمرش تنها ۱۵ ترانه می‌خواند. در صورتی که ستاره‌های بزرگ دهه ۱۳۵۰ سالی دستِ کم ۱۰ ترانه می‌خواندند. گوگوش در سال‌های پیش از انقلاب از ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری  و اردلان سرفراز بیش از هشتاد ترانه خوانده است حالا تجربه‌های گسترده‌ی دیگرش به کنار. داریوش هم تا انقلاب ۵۷ بیش از ۸۰ ترانه خوانده است. این عرف فعالیت در جریان اصلی بود. همه‌ی آن ترانه‌ها که آثار درخشان هم در میان آن‌ها بسیار است در جای خود قابل بررسی هستند اما فرهاد راه دیگری انتخاب کرده بود و به هیچ قیمت هم حاضر نبود بیش از سال یکی دو ترانه به اصطلاح اورجینال بخواند. مگر می‌شود از این واضح‌تر بر علیه جریان اصلی (مین استریم) شورید و راه دیگر در پیش گرفت؟

البته که برای مستقل بودن موضوع فقط این نیست. هنرمندان مستقل بسیاری هم هستند که تولید زیادی دارند. بحث اینجا و در این مورد به‌خصوص یعنی فرهاد مصداق دارد. امکان دارد در فضا و زمانی دیگر مثل وضعیتی که امروز جامعه‌ی ایرانی با آن درگیر است، تولیدِ مستقلِ موثر و پیوسته اتفاقا کنش هنرمندانه صحیح‌تری باشد.

تاکید کنم که من فرهاد را شمایل هنرمند آلترناتیو و مستقل می‌دانم، روی‌گردان از مناسبات محوری جریان اصلی و متمرکز بر موسیقی و سلوک شخصی خودش. با این خوانش از فرهاد ایده‌ی بازخوانی فرهاد توسط هنرمندان موسیقی آلترناتیو ایرانی را با دوستانم در اورسی مطرح کردم و دست‌به‌کار شدیم. و از ده هنرمند ایرانی از  تهران تا مشهد و وین و مینه‌سوتا خواستیم که به انتخاب خودشان ترانه‌ای از فرهاد را بازخوانی کنند. قاعده‌ای هم نگذاشتیم تنها شرط و مانع ما هم این بود که قطعه به صورت زنده و در فضایی خودمانی و بدون آن تکلفات حرفه‌ای متداول اجرا شود. کوچک‌ترین عضو این هنرمندان آوین محمدی است که چند هفته پیش ۲۰ ساله شد و در شهر وین در اطریش موسیقی می‌خواند.

من و دوستانم در اورسی این پروژه را به پاسداشت هشتادسالگی فرهاد و با عنوان «میهمانخانۀ روشن» آغاز کردیم. تلاش ما این بود که هنرمندانی از فضاهای سبکی مختلف و متفاوت را در یک حلقه گرد هم جمع کنیم و ببینم هنرمندان نسل‌های بعد از فرهاد، او را چگونه پژواک می‌دهند.

گفتنی‌ها کم نیست. بحث‌های بیشتر در مورد فرهاد را در شمارۀ 32 پادکست اورسی بشنوید. ما از امروز به مدت ۹ روز آثار تولید شده از هنرمندان را روی یوتیوب، کانال تلگرام و اینستاگرام اورسی منتشر می‌کنیم. این پروژۀ کوچک نوعی پاسداشت میراث فرهاد است که نسل‌به‌نسل دارد بیشتر و حتا بهتر شنیده می‌شود.


خسته (زنجیری) – بازخوانی مسعود فیاض‌زاده

زنجیری اولین بار در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۲ با اکران فیلمی به همین نام شنیده شد. فیلم را خسرو یحیایی ساخته بود که حدود یک سال پیش بعد از تحصیل سینما در امریکا به ایران آمده بود و می‌خواست فیلم تجربی بسازد. زنجیری ساخته و پرداخته محمد اوشال بود و ترانه را تورج نگهبان سروده بود. ترانه به لحاظ تماتیک با محتوای فیلم هماهنگ بود. زنجیری بعد از مرد تنها و جمعه سومین ترانه‌‌ به زبان فارسی بود که از فرهاد منتشر شد. محمد اوشال آهنگسازی بود که دانش گسترده او در موسیقی فراتر از توانایی آهنگسازی‌اش نقل محافل موسیقی بود. او پیش از آغاز آهنگسازی سال‌ها نوازنده اول ترمبون در ارکستر سمفونیک تهران بود. اوشال در سال‌های پس از انقلاب نه تن به فضای لس‌انجلس داد و نه می‌خواست در داخل ایران کار کند و در نهایت سال ۱۳۹۵ و در ۷۵ سالگی در لندن درگذشت. مسعود فیاض‌زاده این ترانه را برای بازخوانی انتخاب کرد. مسعود از استخوان ترکانده‌های موسیقی آلترناتیو مشهد است، یکی از چهره‌های شاخص موسیقی پاپیولار ایران در دو دهه‌ی گذشته. دامنۀ تجربیات‌ مسعود بسیار گسترده است ولی او را بیشتر به واسطه فعالیت طولانی مدت با گروه «ماینس وان» و «بادزنگ» می‌شناسیم. همکاری گسترده با هنرمندانی همچون نوید اربابیان، امیرحسین شورچه و حامد بهداد را در کارنامه کاری خود دارد. آهنگساز و نوازنده‌ای توانا که یکی از بهترین پرودیوسرهای ایرانی هم محسوب می‌شود.


آینه‌ها و رباعیات | بازخوانی آوین احمدی و آرین احمدی

«آینه‌ها» یا «مسخ» اواخر سال ۱۳۵۱ ضبط شد. کار درخشانی از حسن شماعی‌زاده که در آن مقطع زمانی با اردلان سرفراز و گوگوش ایران را فتح کرده بودند. ولی هم شماعی‌زاده و هم سرفراز می‌دانستند که این ترانه و ملودی را باید صدای دیگری بخواند و تنظیم را به منوچهر اسلامی فقید سپردند که استعدادش چندان در موسیقی ایران درک نشد.

 امروز خیلی بدیهی به نظر می‌آید که این ترانه را باید فرهاد می‌خواند ولی در آن هیاهوی جذاب دهه پنجاه که مثلث شماعی‌زاده و گوگوش و سرفراز به قول معروف حسابی ترکانده بودند و شماعی‌زاده هم تازه خواندن رو شروع کرده بود، چگونه و چرا این کار را برای فرهاد ساخته شد؟ شماعی‌زاده می‌گوید «کار در زمان خود بسیار با شکست سختی مواجه شد و کمپانی تولید کننده این اهنگ همیشه از ضرری که داده بود شکایت میکرد و حتی از من خواست در آهنگ بعدی  برای جبران ضرر او به او تخفيف بدهم و من هم تخفیف دادم. اما این آهنگ ماند و هنوز طرفداران زیادی دارد چون همه دست اندر کاران آن از زمان خود جلو بوده‌اند».

آوین احمدی جوان‌ترین هنرمند پروژه «مهمانخانه روشن»، «آینه‌ها» را برای خواندن انتخاب کرد. آوین ۱۹ سال دارد از ۹ سالگی عود می‌نوازد و در حال حاضر در وین مشغول تحصیل موسیقی است. آوین شناخت خوبی از موسیقی ایرانی دارد و در فضاهای فیوژن نواختن و ساختن را تجربه می‌کند.  هنرستانی است و ۱۷ سالگی ایران را به مقصد وین ترک کرد. آوین در حال حاضر مشغول ساختن و پرداختن اولین ای‌پی(EP)  خود است. و جالب این که خواندن را پس از مهاجرت تحصیلی آغاز کرده است.


ملودی «رباعیات» را فرهاد از فریدون شهبازیان وام گرفت، از تم‌هایی اصلی شهبازیان برای خیام‌خوانی‌های شاملو. فرهاد ملودی را از فضای دستگاهی بیرون آورد و دو دوبیتی از ابوسعید ابوالخیر، عارف نامی قرن پنجم هجری روی آن خواند. فرهاد سال‌ها پیش در جوانی گفته بود که دوست دارد به نوعی عرفان ایرانی را با این جنس موسیقی ترکیب کند و ابوالخیر تنها تجربه تلاقی موسیقی فرهاد با ادبیات کهن فارسی بود.

آرین احمدی ۲۳ سال دارد، آهنگساز و نوازنده عود است و در شهر وین مشغول به ادامه تحصیل است. . پیش از این نشر ساخت ایران آلبوم هزار افسان را از این آهنگساز جوان منتشر کرده که مورد توجه علاقمندان موسیقی قرار گرفت. آرین از فرهاد «رباعیات» را انتخاب کرده و با همکاری آوین احمدی این قطعه را بازخوانی کردند. نکته جالب اینکه این تشابه اسمی تصادفی است و نسبتی با هم ندارند ولی هر دو عود می‌نوازند و از هنرمندان خوش آتیه نسل خودشان محسوب می‌شوند.


آوار | بازخوانی آیدا شاه‌قاسمی

شهیار قنبری ساده و زیبا پای شعر«آوار» در کتابش نوشته است:«فرهاد با ” آوار”، آهنگساز شد. فرهاد با ” آوار”، کامل شد». «آوار» درخشان بود و درخشان ماند. بهار سال ۱۳۵۷ منتشر شد زمانی که موسیقی ایران دچار افول شده بود و تغییر بزرگ اجتماعی که در راه بود تاثیر خودش را در عرصه فرهنگ زودتر نشان می‌داد. آوار تولد دیگری برای فرهاد بود. پا به عرصه آهنگسازی گذاشت و آندرانیک فقید کار را تنظیم کرد. عجب همکاری فوق‌العاده‌ای. آوار نماد کامل آن تولیدی است که فرهاد مدنظر داشت. آهنگسازی خودش ترانه‌ای خوش ساخت و منطق بر ایده‌های مدنظرش و همراهی تنظیم کننده‌ای بی‌نظیر که نوازنده و ارکستر خوب در اختیار دارد. این اولین تجربه‌ اینگونه‌ای فرهاد بود که در عمل تبدیل به آخرین شد. در مابقی زندگیش چنین امکانی به وجود نیامد. آوار با آن مقدمه‌ درخشان خودش یک مقدمه ناکام است.

آیدا شاه‌قاسمی خواننده و ترانه‌ساز(سانگ‌رایتر) آوار را انتخاب کرد. آیدا از آن دست هنرمندان فعال و بدون حاشیه‌ است که در این حدود ۱۵ سالی که فعالیت موسیقایی می‌کند، تولیدات منظم و قابل توجهی داشته. پیش از اینکه اثر مستقلی منتشر کند در تورهای و آلبوم‌های گلن هانسارد و مارکتا اِیرگلووا می‌خواند و می‌نوازد و بعد از این در سال ۲۰۱۳ با انتشار تک‌آهنگی فعالیت مستقل خودش را آغاز می‌کند و تاکنون جدای از تک‌آهنگ‌هایش، سه آلبوم و ای‌پی منتشر کرده. آیدا اغلب مواقع آهنگسازی، نوشتن شعر و خوانندگی کارها را خودش انجام می‌دهد. بخش عمده‌ آموخته‌های آیدا در موسیقی از ردیف است و بسترِ فعالیت موسیقایی‌اش وام‌دار ردیف است ولی رویکردش به موسیقی در بند ردیف نیست.


کتیبه | بازخوانی امیرحسین شورچه

فرهاد «کتیبه» را اول بار بر سنگ قبر شاعرش یعنی فریدون‌ رهنما دید. فریدون رهنما مترجم و شاعری بود که ادبیات دهه چهل ایران به او مدیون بود و بخش قابل توجهی از شعر مدرن روز دنیا را او اولین بار به فارسی برگرداند و در عین حال خودش هم به عنوان شاعر نوجو و آوانگارد شناخته می‌شد که نگاه خاص خودش را به عرفان ایرانی دارد. شعر «کتیبه» مرگی که منجر به جاودانگی است را نوید می‌دهد. مرگ در تابستانی شاعرانه که لبخند به لب دیگران خواهد آورد. مرگی که فاجعه‌‌بار و هولناک نیست. ایده‌ای که از عرفان ایرانی آمده بود و فرهاد با آن زندگی کرده. و تصاویری که از روزهای منتهی به مرگ فرهاد در دسترس است نشان می‌دهد چگونه با پایان کنار آمده و دارد به گیاهان باغچه دوستش در پاریس می‌رسد. کتیبه از ساخته‌های خود فرهاد است که در آلبوم برف و در سال ۱۳۷۷ منتشر شد.

امیرحسین شورچه «کتیبه» را برای بازخوانی انتخاب کرد. امیرحسین خواننده یا به بیان درست‌تر خنیاگری امروزی زادۀ‌ سرزمین موسیقی است، اهل خراسان. آخرین آلبوم امیرحسین با عنوان «شیفت شب»، اردیبهشت‌ماه گذشته منتشر شد. آلبوم روایتی اول شخص از خرده فرهنگ‌های ایرانی است که یک بلوزخوان خراسانی روایت می‌کند. امیرحسین شاعر و ترانه‌ساز است و اینجا برای اولین بار ترانه‌ای از هنرمند محبوبش را بازخوانی کرده.


بانوی گیسو حنایی | بازخوانی حسین کرمی و آرین احمدی

«بانوی گیسو حنایی» آخرین ترانۀ فرهاد، ضبط استودیویی نشد و در اجرایی خانگی، با سیستم ضبط و پخشی خانگی رکورد شده است. عاشقانۀ هنرمندی در آخرین روزهای زندگی‌ که خطاب به همسرش خلق شده، هرچند چالش فرهاد با مرگ هم در آن جاری است. شعر متعلق به ناظم حکمت است که اول‌ بار احمد پوری آن را در سال ۱۳۷۴ ترجمه کرد و فرهاد شعر را سال ۱۳۷۸ خواند و با تغییراتی آن را پرداخته ملودی مدنظرش کرد. فرصت دست نداد تا فرهاد آن را در استودیو بخواند و اجرایی با کیفیت مطلوب از آن در دست باشد اما همان اجرای خانگی بسیار گیرا و تاثیرگذار است. «بانوی گیسو حنایی» هم عاشقانه است و هم مرثیه‌ای بر پایان زندگی یک هنرمند که یادش «چون دودی سپید در باد محو» نشد. حسین کرمی موزیسین جوان ایرانی که این روزها در وین مشغول تحصیل است، این ترانه را برای بازخوانی انتخاب کرد. حسین ۲۸ سال دارد و از نوجوانی دوست داشته که ساخته‌ها و سروده‌های خودش را بخواند و بنوازد. از همان حدود ۲۰ سالگی ترانه‌هایی برگرفته از دنیای شخصی خودش را ساخت و ضبط کرد و شعرهای کلاسیک هم نقش ویژه‌ای در آثارش داشته است. حسین هنرمندی خودآموخته است که با نواختن در کافه‌ها کسب تجربه کرده و آهسته و پیوسته راهش را ادامه می‌دهد. حسین این ترانه را مشترکاً با آرین احمدی بازخوانی کرده. آرین خودش هم در این پروژه «رباعیات» را بازخوانی کرده بود.


اسیر شب | بازخوانی گروه آوازی دایان به رهبری سیاوش لطفی

عباس صفاری سروده بود: «جغد بارون خورده‌ای تو کوچه فریاد می‌زنه/ زیر دیوار بلندی یه نفر جون می‌کنه…». شعری که از شب و اسارت حرف می‌زد، از درهای بسته، از ستاره‌ای که رو به خاموشی است، از جغدهای شومی که پیام‌آور مرگ‌اند…

«اسیر شب» را محمد اوشال بر اساس شعر عباس صفاری ساخت و تنظیم کرد. این ترانه سال ۱۳۵۲ منتشر شد.

گروه آوازی «دایان» (به رهبری سیاوش لطفی «اسیر شب» را برای بازخوانی انتخاب کردند. تمام خوانندگان دایان زن هستند و سیاوش این ترانه را برای اجرای گروه آوازی زنانه تنظیم کرده است.

گروه دایان هشت سال پیش به سرپرستی سیاوش لطفی، آهنگساز و رهبر ارکستر،  شکل گرفت و باعث معرفی تعدادی خوانندۀ ممتاز زن به جامعۀ موسیقی ایران شد. دایان در سال‌های اخیر اجراهای مختلفی برگزار کرده است و همچنین آلبوم «من می‌گویم دنباله دارد شب» از این گروه سه سال پیش توسط نشر «خانه هنر خرد» منتشر شد که محصول متفاوتی در فضای موسیقی ایران محسوب می‌شود.

در این روزها که به بهانه گرامی‌داشت یاد فرهاد در حال انتشار بازخوانی بخشی از آثار او هستیم، اتفاق ناگواری رخ داد و جامعۀ ایرانی عزادار شد. امشب با احترام به تمام قهرمانانی که آخرین شب زندگی‌شان را اسیر بودند، بازخوانی آنسامبل آوازی دایان از «اسیر شب» را منتشر می‌کنیم.


گنجشکک اشی مشی | بازخوانی نیوشا و نیلوفر قربانی و عرشیا باقری گرمارودی


«گنجشکک اشی مشی» مَتَلی قدیمی است از آن شعرهای فلکلوریکِ سن‌وسال‌‌دار با بن‌مایه ساده‌ اعتراضی که روایتگر رنج و بیگاری عموم جامعه برای آسودگی یک نفر است. برای این متل قدیمی که در این سرزمین کهنه نمی‌شود انگار، اسفندیار منفردزاده موسیقی ساخت. منفردزاده برای استفاده در تیتراژ فیلم «گوزن‌ها» خواندن این ترانه را به پری زنگنه سپرد. منفردزاده بعدها از فرهاد هم خواست که این ترانه را بخواند و اجرای فرهاد که البته با سبک و شیوه‌ متفاوتی از نسخه اول اجرا شده، شهرت بیشتری پیدا کرد. نیوشا قربانی نوازنده و خواننده که او را بیشتر به واسطه همکاری دامنه‌دارش با گروه «اتاق» می‌شناسیم با همراهی نیلوفر قربانی وعرشیا باقری‌گرمارودی «گنجشکک اشی مشی» را برای بازخوانی انتخاب کردند. نیوشا فارغ‌التحصیل رشته ادبیات فارسی است. او را بیشتر به عنوان نوازنده ویالنسل و خواننده می‌شناسیم اما تمبک و تار هم می‌نوازد. یکی از آخرین کارهایی که با صدای ساز و آواز نیوشا منتشر شده آلبوم «تفریق» از گروه اتاق است که حدود دوسال پیش توسط نشر واک منتشر شد. نیلوفر قربانی نوازنده پیانوست، مدرک کارشناس را در رشته موسیقی با گرایش نوازندگی پیانو گرفته و کارشناس ارشد را در رشته مدیریت فرهنگی هنری تحصیل کرده است. نیلوفر در مسند نوازنده پیانو با گروه اتاق و بامداد افشار همکاری داشته از جمله در تولید موسیقی متن سریال‌ها و فیلم‌‌های «قورباغه»، «پوست شیر»، «رهایم کن»،‌ «ملاقات خصوصی» و «بی مادر». نیلوفر به عنوان پیانست در آلبوم های «تفریق» و «بالانس» هم همکاری داشته است. عرشیا باقری گرمارودی یا Arshia GRM، بیست و دو سال دارد. بعد از آوین احمدی جوان‌ترین هنرمند این پروژه است. عرشیا در فضای موسیقی الکترونیک به عنوان آهنگساز و نوازنده فعال است او دانشجوی رشته آهنگسازی است. از کودکی آموختن موسیقی را آغاز کرده و هم‌اکنون به عنوان آهنگساز و نوازنده درگروه «نوومبر» مشغول به کار است.


گل یخ | بازخوانی آرش رستگارزاده

«گل یخ» یکی از مشهورترین ترانه‌های فیلم‌های موزیکال در هالیوود کلاسیک است، ترانه‌ای در ستایش وطن و وطن‌پرستی که برای موزیکال «اشک‌ها و لبخندها» ساخته شد و تورج نگهبان، ترانه‌سرای برجستۀ معاصر مناسب وزن ملودی، کلام آن را به فارسی برگرداند و این اثر سال ۱۳۴۵ در نسخۀ دوبله فیلم با صدای رشید وطن‌دوست بیست‌ویک ساله شنیده شد. فرهاد این ترانه را دوست داشت و سی‌ودو سال بعد از اکران فیلم در ایران، آن را با تغییراتی بازخوانی کرد. «گل یخ» در آلبوم برف منتشر شد. این ترانۀ سادۀ چندخطی، خطاب به گل یخ سروده شده و با عبارت «پایدار وطن همیشه» به پایان می‌رسد. گویا وطن همان گل یخ زیباست که به‌هرروی از تندبادهای حوادث گذر خواهد کرد. وطن برای فرهادِ بعدازانقلابِ مهمترین موضوع است و انتخاب این ترانۀ ساده برای بازخوانی از جانب فرهادِ میان‌سال کاملاً منطقی به نظر می‌آید.

آرش رستگارزاده «گل یخ» را برای بازخوانی انتخاب کرد. آرش تنها هنرمند این پروژه است که یکی از بازخوانی‌های فرهاد را برای بازخوانی انتخاب کرد که در نوع خود انتخاب جالبی است. آرش ترانه‌ساز (سانگ رایتر) و خواننده‌ای است که توانایی نواختن چندین ساز را دارد و این روزها بیشتر مشغول تدریس سولفژ و آواز است. آرش از کودکی آموختن موسیقی را شروع کرد و از اوایل دهه هشتاد خورشیدی هم شروع به ترانه ساختن کرد. اغلب شعر (لیریک) خودش را می‌سرود و ملودی را می‌ساخت و در این مسیر با بهرنگ عسگرزاده (گروه فضانواردان) و امیرمهدی اصغری (شاعر و زبان شناس) همکاری‌های دامنه‌داری انجام داد. آرش جسته‌وگریخته در پروژه‌های مختلف به عنوان آهنگساز، نوازنده (کیبورد، هارمونیکا و گیتار) و خواننده کار کرده. تنها آلبومش با عنوان CH12 را حدود ده سال پیش منتشر کرد. از کارهای او که شاید شنیده باشید می‌توان به «دورن مره» اشاره کرد که بر اساس شعری از امیر اصغری است که مجید سالاری هم آن را بازخوانی کرده و همچنین «همشهری‌های خوب من» سروده و ساخته خودش که اول بار به شکل رسمی با صدای فرواگ منتشر شد.


کتیبه | بازخوانی مازیار یونسی

«کتیبه» بر اساس شعری از فریدون رهنما توسط خود فرهاد آهنگسازی شد. شعر در عین سادگی، فرم مینیمالیستیِ تکرارشونده‌ای دارد که مورد علاقۀ فرهاد بود و روی همان فرم، ملودی لطیفی را برای این شعر ساخت. نگاه خاص فریدون رهنما، به‌عنوان شاعری نوجو و آوانگارد، به عرفان ایرانی بی‌شباهت نبود به آنچه فرهاد از عرفان دوست داشت. در این شعرِ ساده آن رستگاری‌ای که دربارۀ مرگ وعده داده شده به گرایش‌های عرفانی فرهاد نزدیک بود. این ترانه برای فرهاد نوعی حدیث نفس بود و به‌طرز عجیبی هم درست از آب درآمد و فرهاد در یک روز تابستانی، یعنی هشت شهریور، بدرود حیات گفت.

«کتیبه» را دو هنرمند برای بازخوانی انتخاب کردند. اجرای اول را امیرحسین شورچه انجام داد و احتمالاً دیدید، و حالا برای شب آخر «مهمانخانه روشن»، مازیار یونسی اجرای دیگری از این ترانه انجام داده است.

مازیار یونسی، آهنگساز ، پیانیست و رهبر ارکستر از چهره‌های فعال و تاثیرگذار دهه اخیر موسیقی ایران است. از رهبری ارکستر سمفونیک ایران-اتریش (آیسو) و آهنگسازی موسیقی فیلم تا تولید چهار آلبوم با گروه موفق کوارتت کاسته (آلبوم چهارم منتشر نشده ولی در راه است) را در کارنامه دارد. مازیار مدرس موسیقی است و نوازندگی پیانو، تئوری موسیقی، سلفژ و آواز درس می‌دهد. اجراهای متعدد در ایران و خارج از ایران و انجام پروژه‌های مختلف در سبک‌ها و حال‌و‌هواهای مختلف از او یک هنرمند متبحر و با تجریه ساخته است.

«مهمانخانه روشن» را با اجرایی از مسعود فیاض‌زاده آغاز کردیم و امشب با اجرایی از مازیار یونسی پرونده این رویداد را می‌بندیم، البته یک بازخوانی دیگر هم داریم که همزمان با توضیحات بیشتر از زندگی و هنر فرهاد در اپیزود ویژه فرهاد در پادکست اورسی، منتشرش خواهیم کرد.