بهار دلکش | داستان خلق تصنیف و حواشی مرتبط
در فضای موسیقی دستگاهی ایران تصنیفها و ترانههای زیادی با محوریت موضوع بهار ساخته شده. جالبه که یکی از محبوبترین بهاریهها که بسیار هم بازاجرا شده از سرودههای شاعر، ادیب و سیاستمداریست که اتفاقاً اسم خودش هم بهاره
صحبتهای امین حقره پژوهشگر موسیقی در مورد خلق تصنیف بهار دلکش و حواشی آن، این روایت در قسمت ۱۹ پادکست استفاده شد.
در فضای موسیقی دستگاهی ایران تصنیفها و ترانههای زیادی با محوریت موضوع بهار ساخته شده. جالبه که یکی از محبوبترین بهاریهها که بسیار هم بازاجرا شده از سرودههای شاعر، ادیب و سیاستمداریست که اتفاقاً اسم خودش هم بهاره:
«بهار دلکش» از «محمدتقی بهار» معروف به «ملک الشعرای بهار»
اونطور که از روایتهای تاریخی بر میاد، این تصنیف یعنی بهار دلکش، مثل برخی تصمیفهای دیگر از شعرای عهد مشروطه، مثلاً عارف، فقط بر اساس یک رویداد عاطفی و تمنای عاشقانه خلق نشده بلکه برآمده از یک رنج یا اندوه یا دغدغه و مطالبۀ ملی بوده. درست مثل دیگر سرودۀ مشهور و محبوب بهار (مرغ سحر) که گفتهاند معطوف به شرایط سخت دورۀ استبداد محمدعلی شاه ساخته شد.
ما نمیدونیم که دقیقاً تصنیف بهار دلکش کِی سروده و آهنگش ساخته شده، اما گویی اولین اجرای عمومی این تصنیف در زمانی بوده که حریق گستردهای در بازار شهر آمل رخ میده. کِی؟ زمانی که بهار نماینده مجلس شورای ملی بوده. در ایام عید نوروز یعنی 11 فروردین 1296. این آتشسوزی باعث میشه که صدها مغازه و تعداد زیادی مسجد و کاروانسرا و خانه در آتش بسوزه و باعث جان باختن تعدادی از اهالی شهر میشه. حجم فاجعه انقدر زیاد بوده که گفتهاند که باعث تخریب حدود 70 درصد شهر شده.
بعد از اون مردمِ مال باختۀ آمل براي دريافت کمک، دست به دامن هيئت دولت میشن و عریضههایی به شاه مینویسن. شاه هم دستور میده كميسيونهایی در تهران و شهرستانها برای جمعآوری کمک تشكيل بشه و کمکم مردم دیگر شهرها هم به کمپینهای کمک به مردم آمل میپیوندند. تصنیف بهار دلکش هم در همین روزها و به نیت اعلام همراهی با مردم آمل و جمعآوری اعانه برای اولین بار در تهران اجرا میشه.
باز ما نمیدونیم این تصنیف اولین بار با صدای چه کسی اجرا شد. اما اونطور که محمدرضا شجریان (کسی که این تصنیف هم مثل مرغ سحر با صدای او بود که بین مردم شناخته شد) روایت کرده، خودش نحوۀ اجرای درست این تصنیف رو از عبداللهخان دوامی آموخته که هم عصر ملک الشهرای بهار بوده.
خوبه که حالا به این نکته جالب هم اشاره بشه که پیش از شجریان این رشید بهبودف آذربایجانی بوده که این تصنیف رو در سفر سال 1342 ش به ایران اجرا و ضبط کرده.
تصنیف بهار دلکش حاشیههایی هم داره. مثل اختلافاتی که بر سر نام آهنگساز و شاعرش به وجود اومده. همهاش هم البته از زمانی شروع شد که کنسرت 1359 محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی با نام «آلبوم ابوعطا» یا «عشق داند» منتشر شد و در کاور آلبوم به اشتباه نام عارف قزوینی به عنوان شاعر و آهنگساز این قطعه درج شد. در شرایطی که براساس همه منابع موثق این تصنیف از سرودههای بهار بوده و ضمناً روحالله خالقی، دوامی و پایور و دیگران تاکید داشتند که آهنگساز این قطعه درویشخان بوده نه عارف.
حالا اما خوبه برگردیم به مساله مشاهبتهای محتوایی این تصنیف با دیگر سروده معروف بهار یعنی مرغ سحر. حتماً میدونید که نسخۀ اصلی تصنیف مرغ سحر یعنی اجراهایی که توسط ملوک ضرابی و قمرالملوک وزیری انجام شد، دارای بندهاییه که به شکل انتقادی به مسائل سیاسی و اجتماعی وقت میپردازه. و این همون بخشهاییه که در بازاجراهایی که از دهه 40 و 50 به بعد از این تصنیف شنیدیم حذف شده. این اتفاق برای تصنیف بهار دلکش هم افتاده. این قطعهای که ما امروز میشنویم شکواییۀ بهاری عاشقِ شوریدهای که مورد جفاکاری و بیمعرفتی معشوق واقع شده. اما خب! با نگاهی به نسخۀ اصلی و کامل تصنیف میشه دریافت که بهار، مسالۀ جفای معشوق و رسیدن موسم تحویل سال نو رو بهانه کرده تا ضمن هشدار به پادشاه بیکفایت وقت، صدای مردم محنتکشیدهای باشه که انگار دیگه فرقی براشون نمیکنه که زمستان کی میره و بهار کی از راه میرسه…
ز جشن جمشید جم، دلی نمانده خرم
از آن که اهرمن را مکان بود به کشور جم
به پادشه عجم بده ز باده جامی
مگر که پادشه عجم ز دل برد غم
خسرو ایران، باد جاویدان، به تخت شاهی
دشمنش بی جان، ملکش آبادان، چنان که خواهی
به باغ رفتم چو عارضت گلی ندیدم
ز گلشنت از مراد دل گلی نچیدم
به خاک کوی تو لاجرم وطن گزیدم
ببین در وطن از رفیقانت، وز رقیبانت، در وطنخواهی چهها کشیدم
ز جنگ بینالملل مرا خبر نباشد
ز بارش تیر آهنین حذر نباشد
مرا به غیر از غمت غم دگر نباشد
تو شاه منی، با ولای تو، با صفای تو، از رقیبانم حذر نباشد