ابن سینا متن مهمی دارد به نام “رساله نبض” که بر پیوند بین موسیقی و بدن تاکید دارد او معتقد است که نبض با الحان موسیقایی ارتباطی عمیق دارد و بدن ها موسیقی مخصوص به خود می پذیرند. بازمانده این فهم کهن را سالها پیش در محافل موسیقی بلوچستان و مراسم “گواتی” آنان از نزدیک دیده ام .. گویی ردی از معنای درمان گری و موسیقی، از دیاری کهن اکنون در بلوچستان و نواحی مرزی جنوب شرقی این سرزمین باقی مانده است … آنجا که نسبت بین الحان موسیقایی و بدن، بی واسطه معنایی پیوسته از کنش های تنانه می سازد. وجهی از پاسخ بدن با موسیقی ساخته می شود که معنای “وجد” را عمیقا تنانه رقم می زند؛ موقعیتی دورتر و قدیمی تر از کنش های صوفیانه و شاید تاثیر گذار بر آن.
روان شاد «قادربخش راسکی» در این صحنه همان چیزی را اجرا می کند که موقعیت تن و موسیقی در نزد ابن سینا مقصود بود. تنی رها شده به مدد الحان موسیقی و شورش گرفته از ساز و آواز.
آنجا که شیخ الرئیس الحان موسیقی و بدن را به نیروی سماوی پیوند می زند و در سخنی عجیب می گوید هر بدنی موسیقی مخصوص به خود دارد که به واسطه آن جهاز بدن ریتم خود را باز می یابد.
قلندران بلوچ همین سخن او را به واقع در مراسم گواتی اجرا می کنند. “گواتی” (موسیقی _ درمانی بلوچی ) بازمانده ای از مراسمی است که به نظر می رسد در نقاط دیگری از جغرافیای زیستی این دیار اجرا می شده است و اکنون تنها ردی از آن در بلوچستان باقی مانده .. گواتی در نزد مردمان بلوچ مخصوصا برای بدن هایی اجرا می شود که به واسطه موسیقی درمان و به ریتم پیشینی بر می گردند. قلندران بلوچ در واقع جایگاه “نوازندگان _ درمان گر ” را به خود اختصاص می داده اند که در کار فهم تن و موسیقی آگاه و خبره بوده است .
امید قجریان | منبع رادیو دینگومارو