در ستایش موسیقی رپ که مثل همه سبکها، زیباییشناسی خودش را دارد
دیکتاتوری ژانر | [button color=”red” size=”small” link=”https://www.instagram.com/amirrrbahari/” icon=”” target=”true”]امیر بهاری[/button]
چند ماه پیش وقتی به بهانه اجرای تعدادی از رپرهای ایرانی ([button color=”green” size=”small” link=”https://owrsi.com/%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-7-%D8%B1%D9%BE%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%81%D8%B1-%D8%AE%D8%B4%D9%85/” icon=”” target=”true”]سایفر خشم[/button]) در کنار هم متنی برای اورسی نوشتم، واکنش مخاطبان این مجله برایم شوکه کننده بود. خیلی واضح است که مخاطبانِ اورسی در پی چه چیزی هستند و من با افتخار خودم را یکی از آنان میدانم. برخورد این مخاطب با موضوع «رپ» و میزان رای بالا برای «نپرداختن به موسیقی رپ» در صفحه اورسی اتفاق جالب توجهی بود.
رپ خواستگاه کاملا اجتماعی دارد همانطور که راک داشت همانطور که بلوز اینگونه بود. در جریان موسیقی کلاسیک اروپایی هم همین بود. اگر در اوایل دوره کلاسیک ملاحت ملودیهای درخشان موتزارت مردم را به شوق میآورد، این جذابیت عام ملودیهای خروشان و وهم انگیز بتهوون بود که رمانتیک را در قلب مردم ماندگار کرد.
نمیخواهم رپ و راک را با رومانیتک و کلاسیک مقایسه کنم که معالفارغ است و شوخی اما واقعیت این است که هر جریان هنری و هر سبکی و هر استایلی که تاریخ ساز میشود، به اجتماع وابسته است و البته با یک استقلال جدی متبلور میشود. موسیقی رپ خواستگاهش آنجا بود که سیاه پوستها با دلیل و بی دلیل دستگیر و آزار اذیت میشدند حتی در دهه 1980 و حتی امروز. آنها با پول دولتی و با لابی دولتی ستاره نشدند. تصویری که امروز از مافیای افریقایی-امریکایی موسیقی پاپ جهان دارید را کمی کنار بگذارید. رپ نون بازوی خودش را خورد و وارد جریان اصلی موسیقی امریکا شد.
اینکه این ژانر از موسیقی را به دلیل وابستگی تام به کلام، موسیقی به حساب نیارویم هم پذیرفتنی نیست، ساختن یک بیت و نوشتن لیریک بر اساس یک ملودی طولانی و منطبق برآن بیت، اتفاق موسیقایی است.
وقتی آکادمی پولیتزر جایزه پولیتز موسیقی را به کندریک لمر داد برای بسیاری تعجب برانگیز بود. بسیاری را هم کنجکاو کرد که موسیقی رپ چگونه به اینجا رسید. جایزهای که برای متولیان پولیتزر بسیار مهم است و سالهای زیادی کسی را شایسته دریافتش ندانستند و به جز تعدادی موسیقیدان آوانگارد و تعداد کمتری هنرمندِ جَز ، موسیقیدانی از استایل و سبک دیگری این جایزه را دریافت نکرده است.
پولیتزر و نوبل و … در نهایت در سرنوشت غایی اثر هنری تاثیری ندارند و این بحث را مطرح نکردم که بگویم چون کندریک لمر در کنار کسانی چون ارونت کلمن و استیو رایش پولیتزر موسیقی برده است پس موسیقی رپ مهم است. موضوع جایگاه فرهنگی-هنری این سبک موسیقی است. لمر به امضای شخصی جالبی رسیده و از جمله کارهای جالب او ترکیب کردن جَز و رپ است و آنقدر منزلت دارد که کماسی واشنگتون یکی از استعدادهای مهم دو دهه اخیر جَز از تنظیم کنندگان آثار او باشد.
اینکه موسیقیدانان کلاسیک با تمسخر از موسیقی ردیفی حرف بزنند، اینکه موسیقیدانان ردیفی، خنیاگرانی فولکلور را به حساب نیاورند، اینکه هر دو گروه کلاسیک کارها و ردیفیها ، موسیقی پاپ، راک و … را به سخره بگیرند، ماحصلش وضعیت فعلی موسیقی جریان اصلی است که ستارههایش نه موسیقی خوبی دارند، نه سیمای جذابی و نه حتی سیرت زیبایی. این موضوع هم صرفا مربوط به دو، سه دهه اخیر نیست، ماجرا به سالها پیش باز میگردد.
این تفکر تمامیت طلب و سلبی، وام دار آن نگاه بسته و توتالیتری است که میخواهد به زور اسلحه بگوید حقیقت یکی است و آن نزد من است. و اینکه من و شما بخواهیم رپ [یا هر سبک و اندیشه دیگری در موسیقی] را انکار کنیم قدم زدن در چنین مسیری است؛ جادهای رو به دیکتاتوری.