این گفتوگو پس از چند روز چالش بین خبرنگار و مصاحبهشونده، دقیقاً براساس فایل صوتی تنظیم شده است. کریستف رضاعی کنار نامهای دیگری چون «هوشیار خیام» و «حسین علیزاده» بیشترین همکاریها را با نشر هرمس انجام داده است. هنرمند موفقی که توانست با انتشار نخستین آلبومش، «سیر»، که همکاری با مسعود شعاری بود، جای پای محکمی برای خود بسازد و پس از آن موفقیتاش را با ساختن موسیقی فیلم ادامه داد. او از نخستین هنرمندانی بود که با هرمس همکاری کرد و حالا چند سالی است که صاحب نشر شده است. بنابراین نظرش درباره هرمس از چند جهت اهمیت پیدا میکند.
اگرچه تغییر ندادن متن این مصاحبه، باعث دلخوری کریستف رضاعی شد اما برای من عمل کردن به وظیفه حرفه ای اندکی مهمتر از هر رخداد دیگری بود. بنابراین به گونه ای عمل کردم که به نفع شغل و صنفم باشد و نه حتی خودم و یا دیگری. همان طور که در هیچ جای دنیا مصاحبه پس از اتمام به دست مصاحبه شونده تغییر نمی کند این گفت و گو هم بدون هیچ تغییری چاپ شده است.
برای اولین بار چگونه با نشر هرمس آشنا شدید؟
من از طریق دوستانم با مسعود شعاری آشنا شده بودم. تجربهای در ساخت موسیقی فیلم کوتاه با هم داشتیم. برای آلبوم بعدی خودشان خواستند که ما آلبوم را ضبط کنیم. آن زمان استودیو ما در خانه رضا عسگرزاده بود. در مدت ضبط آلبوم آقای شعاری که سه تار و طبلا بود به این نتیجه رسیدیم که همکاری کنیم و آلبوم تبدیل به سیر شد. برای انتشار آلبوم تعداد کمی ناشر وجود داشت از جمله ماهور، که قرارداد مناسبی با هنرمند نداشتند. من هم از فرانسه آمده بودم و فکر میکردم نشریه باید در خدمت موزیسین باشد و نه برعکس. مسعود شعاری به من پیشنهاد داد که برویم و رامین صدیقی را ببینیم و گفت ناشر جوان و پرتلاشی است که سه آلبوم منتشر کرده و حالا به دنبال چهارمین آلبومش است. به شهر کتاب خیابان حافظ که دفتر ایشان بود رفتیم و دیدارِ مثبتی داشتیم. همچنین قراردادی که هرمس داشت منصفانه و با احترام به هنرمند به شکل درصدی، بود. آلبوم منتشر شد و استقبال خوبی هم شد.
در بحث پروداکشن آلبوم سیر هم آقای صدیقی مشارکتی داشتند؟
خیر این آلبوم از پیش تولید شده بود. این آلبوم چهارمین آلبوم هرمس بود و آن زمان هنوز تنوع آثار هم زیاد نبود. موضوع این بود که سیر دقیقاً در راستای اندیشه هرمس بود؛ آلبومی ایرانی با نوآوریِ خاص. پس از این اتفاق خیلی نزدیک هم شدیم.
رامین قسمت عمدهای زندگیاش را در خارج از کشور سپری کرده و این موضوع کمک کرده تا دیدگاه خاصی در تولید موسیقی داشته باشد. خیلی زود با هم ارتباط برقرار کردیم و در سفرها کنارشان بودم. در وومکسهای مختلف با هم حضور پیدا کردیم، دو بار در میدِمِ کن (midem cannes) شرکت کردیم. کارهای من هم پروداکشن زیادی ندارد و در این زمینه کند هستم. پس از سیر در آلبوم قشم حضور پیدا کردم که در استدیوی خود من با کمک سعید انصاری ضبط شد. بیشتر از هرچیزی، دوستی بود. فلسفه کاری خاصی داشت که هر دو ماه یمک آلبوم منتشر کند و نظم کاریِ فوقالعادهای در فعالیتش بود. برای انتشار آلبومهایی که به او پیشنهاد میدادند گاهی با من مشورت میکرد و گاهی هم نمیکرد. رفته رفته من در هرمس با ایشان شریک شدم.
یعنی شما در هرمس سرمایه گذاری کردید؟
بله سرمایه گذاری کوچکی انجام دادم. پس از آن آلبومهای متفاوتی منتشر شد. همکاریهای ما ادامه داشت تا جایی که حس کردم بعضی از پروژهها و ایدههای ذهنیام به کار هرمس نمیآید اما ارزش هنری و شنیداری دارد. حس کردم تعداد آثار و ایدههایم به اندازهای است که میتواند نشری برای انتشارشان تاسیس کنم. تصمیم گرفتم برای انتشار آثار خودم و نه دیگران نشری تاسیس کنم. به هیچ عنوان نمیخواهم آثار دیگران را در نشر میم منتشر کنم چرا که برای من قضاوت دشوار است؛ هم از لحاظ هنری و هم از نظر انسانی.
رامین صدیقی بیشتر به عنوان پرودیوسر شناخته میشودیکی از اختلاف نظرهای ما در رابطه با نقش پرودیوسر در تولید اثر هنری بود. ایشان عقیده این نقش بسیار مهم است اما تا این اندازه اهمیت را قبول ندارم. پرودیوسر در بخش هنری نمیتواند بیشتر از هنرمند نقش داشته باشد و نظراتش محدودیتها یا خط هایی برای هنرمند ایجاد کند. واقعاً تنها چیزی که هنرمندان دارند آزادی فکر است. جدا از هرمس و به طور کلی به نظرم اگر این آزادی با تفکر شخصی و اقتصادی یک شخص گرفته شود نوعی دخالت در خلق هنری است. به عنوان مثال موسیقی تلفیقی از نظر من سبک نیست. بلکه اتفاقی است که میتواند درون یک هنرمند باشد یا اتفاقی بین دو هنرمند از فرهنگهای مختلف. پرودیوسر میتواند کمک کند که برخوردها به خوبی ایجاد شود. برای مثال بروخورد دو هنرمند از دو فرهنگ به خوبی انجام گیرد. اگر پیش آمد دیگر کافی است و دیگر نباید در خلقی که بین هنرمندان شکل میگیرد دخالتی وجود داشته باشد. برای مثال در نشر ECM هم چنین اتفاقی میوفتد و مانفرد ایشر (که خودش هم نوازنده بوده است) باعث آشنایی و همکاریِ آرتیستها میشود. نمیدانم چقدر در کار کسانی مانند کیت جرت یا نصرت فاتح علی خان دخالت میکند. چطور میتوانست به نصرت فاتح علی خان بگوید چگونه باشد. چنین فردی بیشتر از هر چیزی میتواند بستر را فراهم کند که موزیسینها با هم همکاری کنند . البته که در میکس هم میتواند نظر دهد اما فکر میکنم هنرمند باید نظر آخر را بدهد. از این نظر شاید اختلاف نظراتی با رامین داریم.
آیا رامین صدیقی در ارکان اصلی موسیقی شما مانند ملودی یا سازبندی، هم دخالتی داشت؟ مثلاً ممکن است بگوید در این قسمت از فاگوت استفاده نکنید و بهتر است از فلوت استفاده کنید.
در کار من نه. شاید در کار دیگر دوستان اتفاق افتاده باشد. به نظرم این نقش پرودیوسر نیست. البته در شرایطی که ایجا وجود دارد ممکن است واقعاً نوازنده فاگوت خوب نداشته باشیم پس به عنوان پیشنهاد و در جهت کمک به کیفیت میتواند چنین چیزی را بگوید. قطعاً در بسیاری از کارهای هرمس که پس از ضبط و برای نشر به هرمس پیشنهاد شدند این اتفاق پیش نیامده است.
موضوعی که شاید در اینجا کمتر اتفاق میوفتاد یا میوفتد این است که بخشی از درصدی که پرودیوسر یا ناشر میگیرد صرف هزینههای جانبی مانند تبلیغات میشود. برای نمونه در یکی از وومکسها دیداری داشتیم با گروه نیاز که در صحبتهایمان متوجه شدم که بین 15 تا 20 درصد از فروش آلبوم به گروه میرسد که رقم زیادی نیست. در عوض تهیه کننده موظف بود برای گروه تور کنسرت ترتیب دهد.
از درآمد تور چند درصد را به گروه میدادند؟
نمیدانم ولی در این تور هم درصدی از فروش به گروه میرسید و همچنین میزان فروش آلبوم در کنار کنسرتها زیاد میشد. به این ترتیب است که قرار داد منطقی میشود. در ایران به تازگی کنسرتها کمی جان گرفته و آن هم در شهرستانها بسیار سخت است، مگر اینکه در پشت صحنه آدمهای با نفوذی وجود داشته باشند. همین حالا هم در زمینه موسیقی سنتی و فاخرتر کنسرت برگزار کردن در شهرستان بسیار دشوار است. برای موسیقی پاپ اوضاع خوب است؛ چراکه پول دارند. به نوعی وضعیت در ایران فرق دارد. بخشی از وظیفهی پرودیوسر هم کارهای اینچنینی و تبلیغات برای گروه است که روی نقشی که در گروه دارد هم تاثیر گذار میشود. من نمیدانم همکاری اخیر هرمس و گروه خوب کوارتت کاسته به چه شکل بوده و آیا دخالتی وجود داشته یا خیر یا حتی تا چه حدی دخالت داشته است.
حالا که نشر خودتان را تاسیس کردید دیگر با هرمس همکاری نمیکنید؟
به واسطه قانونی که در زمینه تاسیس نشر وجود داشت بنده سهم شراکتم در هرمس را واگذار کردم چرا که نمیشد در دو نشر سهام داشته باشم. به هر حال اخیراً در کنسرت بزرگداشت «پرویز تناولی» (+) به نوعی با هرمس همکاری کردم. درست است که آقای بهزاد حاتم تهیه کننده برنامه بود اما کارهای اجرایی، تکنیکی و انتخاب هنرمندان با هرمس بود. نمیدانم ممکن است پیش بیاید. اگر همین کار تناولی منتشر شود یک همکاری در انتشار آلبوم است؛ از پیش این گزینه وجود داشته اما از نظر مسائل فنی انتشارش کار دشواری است. به هر اگر این آلبوم منتشر شود حاصل همکاری کریستف رضاعی هنرمند با نشر هرمس است و دیگر کریستف رضاعی شریک و همکار هرمس نیست. حالا که نشریه خودم را دارم فکر نمیکنم اثری برای چاپ با هرمس داشته باشم. هرچند کار دشواری است اما درآمد بیشتری هم دارد. وقتی دست خودتان باشد میتوانید از نظر موسیقی، گرافیک و قیمت، هرکاری که دوست دارید را انجام دهید و همین که درصدی که پیش از این متعلق به نشر بوده هم به خودتان میرسد و این از نظر مالی بازگشت بهتری است. در دنیای تو ساعت چند است بازگشت مالی خوبی داشت چراکه تعداد نسخههای فروخته شده زیاد بود.
برخی عقیده دارند هرمس در زمینه تبلیغات برای آلبومهایش عملکرد خوبی ندارد. همچنین زمینه برگزاری کنسرت را هم برای همه هنرمندانش به شکل یکسان فراهم نمیکند. شما در همکاریهایتان در این زمینه راضی بودید؟
شما گویا میخواهید رابطه من با آقای صدیقی بد شود (خنده).
نه. اگر دوست ندارید جواب ندهید چون زیاد پیش میآید.
من از ابتدا با هرمس بودم. با هرمس بزرگ شدم. بهتر است بگویم با هم بزرگ شدیم. هم من از طریق آلبوم سیر، کریستف رضاعی شدم و هم هرمس با انتشارش «هرمستر» شد. پس این بحثها دشوار است. مثلاً من بگویم این تاثیر چند درصد بوده، ممکن است رامین بگوید نه. حرف من این است که دو طرفه بوده است. بنابراین در جایگاهی که من هستم نظر دادن برایم دشوار است. وضعیت ایران 17 سال پیش با امروز خیلی متفاوت بود و چند نشر بیشتر نداشتیم؛ هرمس، حوزه هنری، ماهور، باربد و چند نشر دیگر. امروز 350 ناشر ثبت شده داریم و 150 ناشر فعال داریم. بنابراین خیلی بستگی به زمان دارد. ایران در این زمینه کمی جدا از جهان است و به طور طبیعی نمیتوان رشد کرد؛ بنابراین دمِ هرمس گرم که در آن سالها جدا از خطهایی که وجود داشت توانست کارهایی منتشر کند که مردم بتوانند سبکهای دیگری را بشنوند. الان در سیاست پرودیوسینگ و پروموتینگ هرمس خیلی آگاهی ندارم. یک بخشی را موافقم و فکر میکنم تبلیغات هرمس خیلی آرام است. بیشتر از این دیدگاه میآید که هرمس طرفداران خودش را دارد و نمیخواهد بیشترشان کند. حالا این تا چه حد درست یا غلط است من نمیدانم. در این مورد رامین صدیقی باید بگوید که من این کار را میکنم به این دلیل. اما به هر حال تبلیغات هزینه هم دارد و باید دید امکانش وجود دارد. فرض کنید کاسته موسیقی خاصی دارد و شاید به اندازه خوانندههای پاپ مخاطب ندارد. بنابراین بیلبورد زدم برای چنین گروهی شاید اشتباه باشد. دوستانی که اعتقاد دارند تبلیغلت کم است شاید سنجشی بر این اساس داشته باشند. این موضوع را هم رامین باید جواب بدهد. به هر حال بیشتر کنسرتهای کنسرت در سالنهای کوچک است. چراکه این موسیقی پتانسیل بیشتر از این هم در جذب مخاطب ندارد و هیچ ربطی هم به کیفیت ندارد. به هر حال هرمس کار شجاعانهای انجام میدهد، به قسمت تجاریتر که میتواند آسایش مالی همراه داشته باشد تن نمیدهد و قابل احترام است.
بسیاری از هنرمندان در همکاری با نشرها در زمینه شفافیت مشکل دارند. مثلاً این که مشخص نیست نشر چند نسخه از آلبوم را فروخته است. البته این مشکل هرمس نیست اما وجود دارد.
این به میزان اعتماد هنرمند به نشریه بستگی دارد. اگر نشری به من بگوید این تعداد از اثرت را فروختم من نمیتوانم بگویم نه و شما دروغ میگویید. این صحبتها حساس است. در جشنواره سینما هم همیشه کسانی که انتخاب نمیشوند اشکال را به گردن هیات داوران میگذارند. بنابراین نمیتوان اشکال را بر گردن ناشر یا پرودیوسر انداخت. در اوضاع نشر ایران همه از قبیل هنرمند و ناشر و مطبوعات دخیل هستند. دوست ندارم در این باره صحبت خاصی بکنم.
سیامک قلی زاده