موسیقی الکترونیکِ ایران گستردهتر از آن چیزی است که بهنظر میآید؛ دلیل اصلی هم حضور نداشتن هنرمندان این سبک در بازار رسمی است. با اینکه اندک آلبومهای رسمی در این زمینه وجود دارد، ولی هنرمندی مانند سیاوش امینی هم با انتشار چند آلبوم رسمی به این نتیجه رسید که انتشار آثارش با لیبلهای مستقل خارجی روش بهتری است؛ چرا که شاید این آلبومها به دلیل بیکلام بودن راحت در ایران مجوز میگیرند، ولی انتشارش بازگشت مالی یا حتی افزایش مخاطب، همراه ندارد. آنها فستیوال خودشان «صت» و البته چند رویداد کوچک و بزرگ دیگر را دارند و سعی میکنند مخاطب خود را در اجراهای زنده و سایتهایی مانند soundcloud پیدا کنند.
میانِ جوانان فعالِ موسیقی الکترونیک ایران، یک «بزرگتر» به نام عطا ابتکار وجود دارد. عطا در سال ۱۳۵۱ در آلمان بهدنیا آمده و تا ۱۱سالگی به دلیل شغل پدرِ معمارش بین ایران و آلمان در رفتوآمد بوده است. پس از آن تا پایان دبیرستان در آلمان زندگی و بعد هم به آمریکا مهاجرت کرده است. قرار بود در رشتۀ دندانپزشکی تحصیل کند، اما سر از رشتۀ هنرهای صوتی (sound art) در میآورد. پس از تحصیل در این رشته نیز مشغول به تدریس میشود. از نوجوانی به موسیقی الکترونیک و گروههایی مانند دِپِشمُد علاقهمند میشود و به همراه دو تن از دوستانش تجربیاتی را آغاز میکند. موسیقی امروز او بیشتر نزدیک به IDM (یکی از زیرشاخههای موسیقی الکترونیک) است و البته در تجربیترین حالت ممکن. عطا ابتکار پس از سالها دوری از ایران در سال ۱۳۹۲ به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد. او خواهرزادۀ هوشنگ ابتهاج (ه.الف. سایه) است و تحت تأثیر او تصمیم به انتخاب نامی هنری میگیرد و به دلیل علاقۀ شدیدش به صدا و صداسازی نام هنری sote [سوت] را انتخاب میکند. ابتکار در دورۀ فعالیت حرفهای خود با کمپانی و لیبلهای معتبری مانند «وارپ» همکاری کرده و همچنین در مهمترین فستیوالهای موسیقی الکترونیک جهان مانند ctm (از مهمترین فستیوالهای موسیقی الکترونیک) هم شرکت کرده است. همچنین با «علیرضا مشایخی» نیز همکاریهایی انجام داده و از او تأثیر پذیرفته است. بیشک ابتکار از مهمترین چهرههای ایرانی در موسیقی الکترونیک جهان است.
آخرین آلبوم عطا ابتکار با نام sacred horrors in design («وحشتی مقدس در آفرینش») امسال منتشر شد که به صورت زنده نیز اجرا شده است؛ آلبومی الکتروآکوستیک و وامدار موسیقی ایران. آلبومی که برای تلفیقی پندارهایِ پاپِ دست سوم، پیامهای زیادی دارد اگر گوشی برای شنیدن یا حتی چشمی برای خواندن داشته باشند. sote در تولید این آلبوم از دو نوازنده و ساز ایرانی کمک گرفته است؛ بهروز پاشایی (سهتار) و آرش بلوری (سنتور). او پیش از این هم دغدغهاش نسبت به موسیقی ایران را با ابزار خودش، یعنی موسیقی الکترونیک در آلبوم «دستگاه» نشان داده بود. اما نکتۀ مهم دربارۀ این آلبوم، اصوات جدید است. این آلبوم نهتنها در ایران که شاید در موسیقی الکترونیک جهان بدیع است. صدای سازهای ایرانی آنچنان در اصوات الکترونیک تنیده شده است که لحظاتی، پیشینۀ خود را از دست میدهند. درحقیقت از یاد میبریم چنین سازی اصلاً در ایران وجود داشته و ردیف را روایت یا در جمعی خانوادگی دل ای دل میکرده است و حتی گاهی نواگرِ موسیقی مدرن بوده. صدای سازهای ایرانی در بیشتر لحظات آنچنان در دل موسیقی الکترونیک حل میشود که گویی یک صدای پیشساخته (VST) است. تا حدی که شاید مخاطبی که صدای سازهای ایرانی را نمیشناسد تصور کند چنین صداهای پیشساختهای در امکانات نرمافزار استفادهشدۀ ابتکار (احتمالاً Ableton) وجود داشته است. عجیب اینکه ابتکار هر بار این آمیزش را بهحدی اعلا میرساند و تکهای تکنوازی به ساز ایرانی اختصاص میدهد تا یادمان بماند با چه خلقِ خارج از عرفی طرف هستیم. البته که همین موضوع هم میتواند برخی مخاطبان را ناکام بگذارد و بهنوعی به نقطهضعف آلبوم بدل شود؛ چرا که مخاطب ایرانیِ بیگانه (یا بیزار) با موسیقی ردیف دستگاهی، از شنیدن تکنوازی ساز ایرانی حسی بسیار متفاوت پیدا میکند و احتمالاً ناگهان به بیرون از دنیای جدیدِ ساختهشده پرت میشود.
این آلبوم کارکردی دوسویه دارد. اگر مخاطب، ایرانی باشد با موسیقیِ ایرانی روبهرو است که کاملاً با الکترونیک، چفتوبست شده؛ این موسیقی ایرانی از ساز و ملودی گرفته تا ریتم، در قطعات حضور دارد. اینطور نیست که تنها صدای سازی ایرانی میانۀ الگوهای مرسوم غربی پرتاب شده باشد، بلکه برعکس، دقیقاً با گذر زمان، استفاده از مشخصههای موسیقی ایرانی نیز همچنان پررنگ ادامه مییابد. درعینحال بههیچعنوان نمیتوان نامی جز موسیقی الکترونیک برایش انتخاب کرد. اگر هم مخاطب غیرایرانی باشد با مجموعهای از اصوات جدید آشنا میشود که گویی از دل تاریخ بیرون آمده، اما حالا گرد و خاکش پاک شده است. این صدا دقیقاً همان شبهِ ویاِستیهای مختصِ ابتکار است که در عمل همان صدای سازها هستند.
یکی از مهمترین وجوه آلبوم وجودِ روند است. قطعات ابتدایی بهنوعی مقدمهای برای یک اوج در میانۀ آلبوم است و پس از آن هم پایانی رخ میدهد که شکلی کلاسیک ندارد. قطعۀ هفتم راه را برای دیالوگهای بعدی بین مخاطب و هنرمند باز میگذارد؛ اما حسنختامی برای این مجموعه است. گوش دادن به چنین آلبومی نیاز به تمرکز دارد و اصولاً نمیتوان حداقل تا آگاه شدن به جزئیاتش با کار یا فعالیت دیگری همراهش کرد. اگر شنونده چنین فرصتی به خود و آلبوم بدهد با آنچنان خرق عادتی روبهرو میشود که در مقاطعی ترسناک است.
درنهایت نکتۀ بسیار مهم دیگری نیز دربارۀ این آلبوم وجود دارد و آن هم سبک مشخصش است. بههیچوجه چنین آلبومی را نمیتوان تلفیقی یا چیزی مشابهِ آن دانست. مرزبندی کاملاً مشخصی در موسیقی این آلبوم وجود دارد که بدون هیچ اما و اگری در دستۀ الکترونیک قرارش میدهد. حضور سازها هم باعث میشود در دستهی الکتروآکوستیکها جای بگیرد. پرداخت چنین اثری مستلزم دانش کامل و دقیق در یک ژانر موسیقی است. اگر به پیشینۀ موسیقیدانهای بزرگ نیز رجوع کنیم با چنین نگرش و رفتاری مواجه میشویم که تمام زوایای ژانر دلخواه خود را میشناسند و پس از آن سراغ نوآوری و تجربیات بیناسبکی میروند. چیزی که امروزه در موسیقی نوگرای ایران کمتر دیده میشود و در عوض بسیارند آنهایی که کمی گیتار الکتریک، کمی آواز، کمی نرمافزار و کمی چیزهای دیگر یاد میگیرند و با قرار دادن همۀ اینها در کنار هم (با پیوندهای بسیار ضعیف) قصد خلقی جدید دارند.
[button color=”red” size=”small” link=”https://soundcloud.com/sotesound” icon=”” target=”true”]صفحه ساندکلاد Sote[/button]