اگر پیگیر اخبار موسیقی باشید هر روز نام یک گروه جدید به گوشتان میخورد. گروههایی که تشکیل میشوند و معلوم نیست چه بلایی سرشان میآید؛ یا گروههایی که میمانند و در واقع به هدفشان میرسند. برخی دنبال تجربههای منحصربه فرد و ارائه موسیقی برای مخاطب خاص هستند که بیشترشان موسیقی بیکلام تولید میکنند؛ مانند کوارتت کاسته. تعداد دیگری هم فراگیر و وارد بازار اصلی موسیقی میشوند. اما همیشه مورد حمله و هجوم برخی کارشناسان و حتی برخی مخاطبان هستند؛ شاید پالت مثال خوبی از آن ها باشد. گروههای جریان اصلی پاپ هم داستان دیگری دارند و در این دو گروه نمیگنجند.
حالا گروهی پیدا شده که خلاء میان این دو دسته را پر میکند. «داماهی» گروه عجیب و غریبی نیست اما بسیار «جالب» است. هم کلام محور است و خواننده پاپ دارد، هم موسیقی به خودی خود بسیار جدی و حساب شده پیش میرود. همچنین به درجهای رسیدند که با وجود استفاده از انواع سبکها بازهم سبک آلبومشان را «پاپ» میدانند و به دنبال عنوانهایی مانند «تلفیقی» نیستند. دلیلش را شاید بتوان در تجربه و کاراکتر اعضا جستجو کرد. حمزه یگانه و دارا داریی که تجربههای زیاد و مهمی در سبکهای مختلف موسیقی دارند و البته ویژگیهای شخصیتیشان بسیار متفاوت است. رضا کولغانی نماد یک جوان پرشور و کم تجربه است که از قضا در بازیگری هم دستی بر آتش دارد. شایان فتحی درامری با ویژگیهای تکنیکی بسیار بالا و البته تحصیلات آکادمیک که در ایران حضور نداشته است. ابراهیم علوی نوازنده عود گروه که شاید گفتن هر چیزی در رابطه با او قضاوتی اشتباه باشد. در محل تمرین گروه با حمزه یگانه و دارا داریی گفت و گو کردیم. در این مصاحبه امیر بهاری هم حضور داشت و کمک کرد تا گرههای گفت و گو باز شود.
در رابطه با روند شکلگیری آلبوم گفته بودید که شعرها به انتخاب رضا کولغانی بوده است. همچنین در آلبوم میبینیم که آهنگساز هیچ کدام از قطعات «رضا» نیست. یعنی شما ملودی میساختید و برای او پخش میکردید تا شعر مناسب پیدا کند؟
دارا دارایی: در رابطه با چهار یا پنج آهنگ که از قبل وجود داشته مانند دخترک یا محله خاموشان، شعر و ملودی از قبل وجود داشت. در اجرای ما از این قطعات هم شباهت با ملودی اصلی وجود دارد. قطعاتی مثل «صدا» یا «صندلی» را حمزه ساخته بود و از قبل بر شعرها کار شده بود. شعر «یار عزیز» را هم من وقتی کتاب ابراهیم منصفی را ورق میزدم پیدا کردم و آهنگش را ساختم. در مورد قطعات دیگر اما رضا تناسب ملودی و فضای شعر را پیدا میکرد. رضا یک بانک شعر و آهنگ دارد. با توجه به چیزی که گوش میکند در لحظه و به صورت ناخودآگاه از آن استفاده میکند و اکثر موارد هم انتخاب های درستی انجام میدهد.
اینکه قسمت بزرگ آلبوم شعرهای منصفی است در واقع سمت و سوی فکری و سلیقه رضا کولغانی است؟
دارا دارایی: بله شاید؛ راستش ما خیلی به پیوستگی معنایی و شعرها در آلبوم دقت نکردیم. یک خط آهنگین و ریتمیک در کارها داشتیم که از قضا شعرهای برخی از آهنگها خیلی هم عمیق شد.
این موضوع باعث نشد که پیوستگی و انسجام آلبوم کم شود؟ اصولا یک آلبوم باید چه ویژگیهای داشته باشد که منسجم شود؟
حمزه یگانه: المانهای مختلفی وجود دارد که یک آلبوم را منسجم میکند. از نظر ساخت موسیقی و فضای ریتمیک آلبوم «داماهی» انسجام لازم را دارد و تنها شعرها نیستند که در این موضوع نقش دارند. به قطع اگر من در آهنگهایی که ساختم، ذهنیت اعضای داماهی را در نظر نمیگرفتم، آلبوم اینگونه نمیشد. توجه من به این بود که چیزی که میسازم با قطعات دیگر آلبوم هم خوانی داشته باشد.
پس فکر نمیکنید اگر هر کدام از قطعات سبک متفاوتی داشته باشد به انسجام آلبوم ضربه میزند؟
دارا دارایی: خیر؛ به نظر من انسجام و یکدست بودن آلبوم در لایههای فکری گروه حاصل میشود. کاراکتر خاص اعضا وقتی کنار هم قرار میگیرد و به یک برآیند میرسد انسجام ایجاد میکند.
حمزه یگانه: وقتی من با رضا کولغانی و ابراهیم علوی که اهل جنوب هستند آشنا شدم، حسهای ریتمیک و فضایی که داشتند روی من تاثیر زیادی گذاشت. همین باعث شد در تنظیم آهنگها یا بداهه نوازی هم من ذهنیت آنها را در نظر بگیرم و حدس بزنم که در لحظه آها به چه ملودی و ریتمهایی فکر میکنند.
معمولا وقتی قرار است آهنگها به شکل گروهی تنظیم شود اعضای گروه در کنار هم ساز میزنند و هر کس ایده خودش را وارد میکند. اکثر مواقع این بداهه نوازیها و بال و پر دادن به ملودی اصلی با ریتم شروع میشود. در واقع درامر شروع میکند به نواختن و بقیه اضافه میشوند؛ اما شما گفته بودید شایان فتحی، درامر گروه چون در ایران نبوده به عنوان آخرین نفر به این روند اضافه شده است. آیا چنین چیزی در دنیا مرسوم است؟ این موضوع باعث نشد تا خلاقیتی که شایان میتوانست وارد آلبوم کند کمتر باشد؟
دارا دارایی: به قطع اگر «شایان» در جلسات تمرین حضور دائمی داشت نتیجه کار متفاوت بود. ایدههایش بسیار متفاوت و حتی گاهی بیش از حد برایم عجیب بود تا جایی که نمیتوانستم قبولشان کنم. شایان دو هفته قبل از کنسرتها به ما اضافه میشد (پیش از ضبط آلبوم) و فقط سعی میکرد تا آهنگها را یاد بگیرد؛ در نتیجه فرصت این نبود که ایدههای اصلی آهنگ را وارد کند. این در حالی است که شایان به دلیل پشتوانه آکادمیکش ایدههایی دارد که اگر بیشتر همراه ما بود به حتم تاثیر زیادی در آلبوم میگذاشت. در رابطه با ریتم و شیوه تنظیم گروهی باید بگویم که پیش از اضافه شدن شایان ما چارچوب کلی آهنگ را مشخص میکردیم که نقش هر کس معلوم باشد. برای مثال آهنگ «گلبوته» که اتفاقا شایان نقش مهمی در آن دارد اینگونه شکل گرفت که ما دو روز وقت داشتیم شایان اضافه شد. ما مشخص کرده بودیم که این قطعه با ساز زدن شایان شروع میشود و بعد از آن یک سری از ایدههایش را وارد آهنگ کرد.
در واقع شما لاین درام را در ذهنتان مشخص بود و در تمرینات به گونهای این صدا را تصور میکردید؟
دارا دارایی: بحث برای هر قطعه متفاوت است. حمزه برای آهنگهای خودش پارتیتور مشخصی داشت. من فضای کلی لاین درام را برای آهنگهای خودم داشتم و با حضور شایان تکمیل میشد.
حمزه یگانه: ما قبل از آلبوم چند کنسرت داشتیم و در این مدت شایان چندین بار تمرین و اجرا کرده بود. با کلیت کار آشنا بود و دردسری در ضبط نداشتیم.
دارا دارایی: نکته جالب این بود که شایان در استدیو خیلی دقیقتر و فشردهتر درام زد که بسیار متناسب با ضبط آلبوم بود. اما در اجراهای زنده که آزادی عمل بیشتری دارد خیلی متفاوت عمل میکند.
به نظر شما وجه تمایز شایان که در ایران نبوده و تحصیلات آکادمیک دارد با درامرهای داخلی چیست؟
دارا دارایی: اصولا سعی میکنم چنین مقایسهای انجام ندهم. باید شایان را با درامرهایی که پیشینه «جز» و «لاتین» دارند مقایسه کرد. من تفاوت را بین گذراندن پلههایی میدانم که افراد طی میکنند تا به چنین جایگاهی برسند. شایان هیچ پلهای را فراموش نکرده است. موسیقی را فراتر از ساز درام آموخته و اصولا از دریچه سازش به موسیقی نگاه نمیکند.
حمزه یگانه: درام چون ساز ملودیکی نیست باید زمان بیشتری برای آموختن مباحثی مانند هارمونی و سلفژ گذاشت. شایان این کار را به خوبی انجام داده و ضمن اینکه سازهای دیگر مثل پیانو و بیس هم مینوازد.
دارا دارایی: نکته دیگر تکنیک بالا و شناخت استایلهای مختلف است. همچنین او به خوبی سازش را صدا برداری کرد که این نکته وجه تمایز اصلی شایان با دیگران است. به هر حال در دوره «درامرز کالکتیو نیویورک» شرکت کرده و این تاثیر زیادی در حرفه ای شدنش داشته است.
یکی از آفتهای موسیقی ایران و البته مخاطبان، پیروی از مد است. برای مثال موسیقی تلفیقی مد میشود و در ابتدا یک ارزش محسوب میشود و مخاطب هم از این روند پیروی میکند. چند سالی است که گروههای زیادی سراغ استفاده از موسیقی جنوب رفتند. روندی که شاید با پویا محمودی و گروه باراد آغاز شد و بعد از آن سهیل نفیسی، دارکوب، کماکان، کاکوبند و داماهی در حال ادامه دادن تجربیات اینچنینی هستند. حتی ابراهیم منصفی هم روزبه روز شناختهتر میشود. به نظر شما دلیل به وجود آمدن چنین پدیدهای چیست؟
حمزه یگانه: شاید دلایل جامعه شناسی زیادی وجود داشته باشد. برای من تنوع ریتمهای جنوب بسیار جذاب است و این در نقاط دیگر ایران وجود ندارد. همچنین ریشه آفریقایی در این ریتمها وجود دارد که در موسیقیهای مختلف جهان تاثیر گذاشته است. برای مثال با تاثیرش در موسیقی لاتین سبک «آفرولاتین» پدید آمده است. حتی موسیقی جز هم به نوعی وامدار این ریشه آفریقایی است. در ایران هم ریتمهای جنوبی و بلوچی برای من که به سبک جز علاقه دارم جالب توجه است. شاید دلیلی هم در بخش کلامی برای کشش من وجود داشته باشد که مرتبط با ابراهیم منصفی است. منصفی جدای از شاعر بودن، آهنگساز هم بود و همین باعث شده تا شعرهایش بسیار آهنگین باشد و این بسیار اهمیت دارد. لهجه جنوبی هم بسیار انعطاف پذیر و ریتمیک است. کار روی کلام فارسی به نسبت لهجههای محلی دشوارتر است.
دار دارایی: من جواب واضحی به این سوال ندارم و در واقع دلیلش را نمیدانم. اما در رابطه با داماهی یا حتی دارکوب انگیزه بیشتر موزیکال است. تنها برای جذب مخاطب بیشتر و پیروی از مد باعث نشد که ما سراغ این تجربه برویم. به نظرم حتی اگر بهدنبال مد هم چنین جریانی اتفاق افتاده باشد و خروجیهای با کیفیت در آن کم باشد، باز هم جریان مثبتی است که باعث شناخته شدن این موسیقی و کسی مانند منصفی میشود. در رابطه با خودم نکته جالبی وجود دارد؛ چند شب پیش داشتم آلبوم «مهر» ساخته پویا محمودی را پوش میدادم که ناگهان فهمیدم دلیل کشیده شدن من به این موسیقی همین آلبوم است و همان لحظه هم به پویا پیام دادم. نفوذی که موسیقی جنوب دارد شاید به دلیل باورهای خاصی باشد که اهالی جنوب دارند و همین باعث میشود خیلی عجیب ساز بزنند. شاید بتوان از نظر پزشکی تاثیر موسیقی که در مراسم «زار» اجرا میشود را روی ذهن بررسی کرد.
در روند شکل گیری داماهی و رویارویی شما با موسیقی جنوب فقط لذت و تجربه کار بر این موسیقی مهم بود یا اینکه قصد آشنا کردن مخاطب عام با این نوع موسیقی را داشتید؟
حمزه یگانه: من همیشه در کنار سبکهایی مثل پراگرسیو راک و جز به موسیقی بلوچی هم علاقه داشتم و حتی یک سوییت بر اساس این موسیقی نوشتم که موضوع پایان نامه دانشگاهیم بود. فضای کاری در داماهی خیلی به موسیقیهای مورد علاقه من و به خصوص بلوچی نزدیک بود و توانستم کارهایی که همیشه دوست داشتم را دنبال کنم.
دارا دارایی: در مرحله دوم مخاطب مطرح میشود. ابتدا بحث لذت بردن خودمان از موسیقی مطرح میشود و بعد به دنبال بازی با مخاطب میگردیم.
حمزه یگانه: خب ما همیشه دوست داریم کاری که انجام میدهیم مخاطب داشته باشد و بیفایده نباشد. کارهای زیادی میتوان انجام داد ولی وقتی مخاطبی در کار نباشد برای من جذابیتش از بین میرود. دوست دارم هم کار مورد علاقهام را انجام دهم و هم اینکه کمکی به جریان موسیقی باشد و مخاطب خود را پیدا کند.
اما اینجا میزان مخاطب مهم میشود. شما تجربههای بیشتری در موسیقی جز دارید ولی این موسیقی میزان طرفدار و مخاطب زیادی در ایران ندارد. در گذر زمان این موضوع باعث شده که شما به سمت کارهایی با مخاطب بیشتر حرکت کنید؟
حمزه یگانه: دوست دارم که مخاطب داشته باشم ولی نه به گونهای که از سبک شخصی و مورد علاقه خودم دور نشوم. الگوهای ذهنی در من وجود دارد که به خاطر مخاطب از آن دور نمیشوم.
دارا دارایی: موافقم. به مخاطب فکر میکنیم ولی نه تا حدی که مسیر موسیقیایی دلخواه خودمان را گم کنیم.
اسطورههای موسیقی محلی هر روز از دنیا میروند و این موسیقی نادیده گرفته میشود. با این روند آیا ممکن است چند سال دیگر برداشت مردم از موسیقی اصیل جنوب عوض شود و فکر کنند چیزی که گروههایی مانند شما ارائه میکنند موسیقی اصیل جنوب است؟ چنین خطری وجود ندارد؟
حمزه یگانه: موسیقی محلی تخصصیتر است و مخاطب خاص دارد. در نقاط مختلف دنیا دولتها هستند که حافظ این آثار هستند. موسیقی محلی سرمایه ملی محسوب میشود. در رابطه با داماهی هم شاید حتی مخاطب فقط برای موسیقی ما نیست که جذب میشود و گاهی اسامی و نوازندهها باعث این جذب مخاطب میشوند.
من مخاطبان جنوبی زیادی در کنسرت دیدم؛ از این گذشته در بیشتر موارد مخاطبی که به خاطر موسیقی جذب نشده را نمیتوان جدی گرفت.
حمزه یگانه: از زمان گروه «آبرنگ» تا الان مخاطبان خاصی با ما همراه هستند و تغییر چندانی در طیف مخاطب احساس نمیکنم.
برای اینکه از بحث دور نشویم؛ پس شما فکر میکنید این روند ضربهای به موسیقی اصیل محلی نمیزند و باعث سوء برداشت از آن نخواهد شد؟
حمزه یگانه: موسیقی محلی هم شاید مانند دریاچه ارومیه باشد که بسیار مهم است و اگر سهل انگاری شود از بین میرود. اما مثالی میزنم تا بحث روشن شود. گروه پراگرسیو راک “ElP” آلبومی منتشر کرد با نام “pictures at an Exhibition” که باعث مطرح شدن «موسورسکی» آهنگساز قرن نوزده شد. بعضی این عمل را خیانت به موسیقی کلاسیک دانستند ولی خیلی از افراد با این آلبوم توانستند با کارهای کلاسیک آشنا شوند. حالا اگر کسی به موسیقی داماهی رویکرد مثبت داشته باشد شاید سراغ موسیقی اصیل جنوب برود و با آن هم آشنا شود.
دارا دارایی: نکته مهم در کارهای ما و گروههای دیگری مثل باراد یا آویژه و خیلیهای دیگر وجود دارد که در واقع یک موسیقی قدیمی را با استفاده از المانها و حتی سازهای دیگر به زمان حال پرتاب میکنیم. این اقدام مهمی است و ما اگر بتوانیم این کار درست و با کیفیت انجام دهیم در واقع در رسالت خود کم کار نکردیم. نکات دیگر را باید دولت پیگیری کند و نگذارد که موسیقی اصیل از بین برود.
به نظر شما داماهی توانایی شنیده شدن در جهان را دارد؟ یا فقط مخاطب ایرانی میتواند با آن همراه شود؟
حمزه یگانه: در بخش جهانی فرم اهمیت زیادی دارد. اگر موسیقیهای محلی با فرم مشخص ارائه شود قابلیت جهانی شدن پیدا میکند. از این منظر موسیقی داماهی قابلیت شرکت در جشنوارههای “World music” یا حتی جز را دارد. در مورد مخاطب داخلی برای خودم هم جالب است بدانم که چه افرادی با چه دلایلی از آلبوم استقبال کردند.
زبان فارسی برای مخاطب جهانی عامل بازدارنده نیست؟
حمزه یگانه: برای من به عنوان موزیسین، زبان یک موسیقی خاص است. در واقع ریتم کلمات و نحوه ادای زبان عامل جذب من میشود.
دارا دارایی: دقیقاً نکته بسیار مهمی بود. برای مثال وقتی رضا کولغانی و ابراهیم علوی شروع به حرف زدن میکنند، من جذب این ریتم گفتگو میشوم.
حمزه یگانه: یکی از دلایل پسرفت موسیقی در ایران پخش نشدن زبانهای دیگر از صدا و سیما است. این عمل به نوعی شباهت دارد به اینکه اجازه ندهند موسیقی گوش کنید. من گاهی یک کانال خارجی نگاه میکنم فقط برای اینکه زبانشان را گوش کنم، حتی بدون اینکه هیچ دریافت معنایی از آن زبان داشته باشم. به نظرم اگر قرار است ما موسیقی جنوب را وارد کارمان کنیم باید تا حدی به زبانشان هم آشنا باشیم و موسیقی آنها را زیاد گوش داده باشیم.
برخی از قطعات آلبوم اشعاری دارد که برای مخاطب داخلی هم قابل فهم نیست و اگر کسی اهل جنوب نباشد شعر را دریافت نمیکند. این موضوع باعث جدایی و فاصله انداختن بین آلبوم و مخاطب نمیشود؟
دارا دارایی: اصلا به چنین چیزی فکر نکردیم که ممکن است مخاطب معنا را نفهمد. خودمان بدون اینکه شعر را دقیق بدانیم معنا را متوجه میشدیم. همین در شعر میگوید «گوشوارهاش طلاست» برای ما کافی بود. (خنده دسته جمعی)
حمزه یگانه: حتی من تفسیرهای شخصی خودم از بعضی کلمات را داشتم. (خنده)
دارا دارایی: خیلیها به ما گفتند این کار اشتباه است و مخاطب اگر شعر نفهمد آلبوم را پس میزند. اما من یقین دارم بیشتر کسانی که آلبوم را دوست دارند با قسمتهایی که متوجه نشدند ارتباط بیشتری گرفتند و لذت بردند.
چرا رضا بر برخی از قطعات که موسیقیِ نزدیک به جز دارد از شیوه خوانش پاپ استفاده میکند؟ درحالی که به نظر میرسد آمادگی و توانایی خواندن به سبک جز را دارد ؟
حمزه یگانه: من جز شدن یا نشدن یک آهنگ را بیشتر در بخش هارمونی میبینیم و نه ملودی. هیچگاه یک جز استاندارد که خواننده خط ملودی به سبک جز میخواند برایم جذاب نبوده است. اما ممکن است روی ملودی یک آهنگ عادی مثل «تولدت مبارک» هم هارمونی جز تصور کنم.
دارا دارایی: به نظرم آهنگ «صدا» بیشترین نزدیکی را به سبک جز دارد و اتفاقاً فکر میکنم در این آهنگ، رضا مانند قطعات دیگر عجین نشده است. در این مقطع رضا با تمام توانایی که در کاراکتر خواندنش دارد باید خیلی تلاش بیشتری کند تا استایلهای دیگر را بخواند.
بر پروژههای شخصی دیگری کار میکنید؟
حمزه یگانه: یک آلبوم به همراه ماهان میرعرب و کاوه سروریان آماده انتشار داریم که خیلی حال و هوای ایرانی و آکوستیک دارد. یک پروژه نیمه کاره هم وجود دارد که در راستای تک آهنگ «گفتگو» است. سبک تلفیقی و جز دارد که خیلی تکنیکال است. به نوعی برای خودم آزمایش تکنیکی بود که حالا در بخش نوازندگی درام مشکل داریم.
دارا دارایی: به غیر از گروههایی که به عنوان نوازنده فعالیت میکنم هیچ پروژهای ندارم و تمام تمرکزم را روی داماهی گذاشتم.
روی آلبوم بعدی داماهی کار میکنید؟
دارا دارایی: بله؛ سعی میکنیم ایرادهای قبلی را بر طرف کنیم و علاوه بر موسیقی جنوب به سمت نقاط دیگری از ایران هم حرکت کنیم. همچنین با افراد جدیدی هم احتمال همکاری وجود دارد.
«اشوو» کلمه پرتکراری در آلبوم بود. معنی خاصی دارد؟
زنده باد، دمت گرم.
منبع شرق