مرثیه یک انقلابی رمانتیک برای جذابیت آشکار بورژوازی
«مرثیه یک انقلابی رمانتیک برای جذابیت آشکار بورژوازی» نام فیلم مستند کوتاهی ست،که در همکاری مشترک بهمن کیارستمی و داریوش غریب زاده با محوریت داستان کشتی رافائل ساخته شد و در گالری زیرزمین دستان به نمایش درآمد.
رافائل و میکل آنژ در دهه ی ۶۰ میلادی دو کشتی بسیار لوکس ایتالیایی بودند که پیش از انقلاب، محمدرضا پهلوی آنها را از دولت ایتالیا خریداری کرد. میکل آنژ در بندرعباس پهلو گرفت و رافائل در بوشهر. هرکدام از این دو کشتی در طی سالها سمبلی برای اتفاقات و تحولات مختلف شهرهایشان شدند.
این فیلم که در سال ۱۳۹۳ ساخته شده، بهمن کیارستمی با تکیه بر روایتی جذاب از رافائل که سالها پیش داریوش غریب زاده یکسره و در یک شب نوشته بود سعی کرده از نگاهی متفاوت به این کشتی و جایگاهش در میان مردم بوشهر نگاه کند.
بهمن کیارستمی درمورد شروع پروژه اش اینگونه میگوید :
[box type=”shadow” align=”alignright” class=”” width=””] آنموقع مطلبی درباره رافائل از غریب زاده خواندم. همان مطلب مقداری مسیر پروژه من را عوض کرد. به این دلیل که وقتی شما در مرحله تحقیق هستید، به خصوص در این پروژه جاهایی با متریال متناوب و گسترده طرف میشوید. در مرحله اول که داشتیم کار میکردیم به این نتیجه رسیدم که یک جورهایی این متریال در یک فیلم مستند جمع نمیشود. داشتم فکر میکردم که نخ تسبیح این پروژه چه میتواند باشد؟ ولی خب از راشها و متریالهایی که در مرحله تحقیق گردآوری کرده بودیم درنهایت استفاده کردیم که آنها را هم در فیلم دیدید. به نظرم چیزهایی بود جذاب و گویا که نمیتوانستم به راحتی از آن بگذرم. بعد از اینکه متن را خواندیم، تصمیم گرفتیم به جای فیلم مستند، بخشی از متریال را به همان شکلی که هستند از فیلم جدا کنیم و فیلم را فقط براساس متن آقای غریبزاده جلو ببریم. به نظر من متن ایشان، کامل و گویا بود. هم اطلاعات اولیه را در فیلم به ما میداد و هم من خودم برای نخستین بار تاثیری را که از خواندن این متن دریافت کرده بودم، گرفتم. اولینبار با خواندن دو صفحه از وقایع پیرامون این دو کشتی آن اتفاق برایم افتاد. دفعه دوم با خواندن متن آقای غریبزاده یکجورهایی ترجیح دادم این متن را مصور کنم تا اینکه بخواهم فیلمی مستند و کامل درباره این موضوع بسازم. به همین دلیل پروژه تبدیل شد به آن چیزی که در نمایشگاه دیدید.[/box]
غریب زاده که ۱۵ سالگی اش همزمان با ورود رافائل به ساحل بوشهر بوده در این روایت با بیان جذابش بر روی تصاویر آرشیوی و جدید احساس دوگانه اش نسبت به رافائل را اینگونه بیان میکند :
[box type=”shadow” align=”alignright” class=”” width=””]در حقیقت این وصلهای نبود که به ما بچسپد. ما در آن سالها بهشدت دچار محرومیت بودیم. بعد اینکه کشتی آمد، خوشمان هم آمد. اصلا ساده بگویم؛ مثل آدم ژندهپوش و گرسنهای است که در خیابانهای شهرش هنرپیشه زن آمریکایی را میبیند که پشت فرمان اتومبیل پورشه نشسته و رانندگی میکند. در وهله نخست فریفته آن میشود، اما وقتی با خودش مقایسه میکند، میگوید من کجا و او کجا! چنین اتفاقی برای ما افتاد. یعنی رافائل آمد و چسپید به ما. درحالی که به نظر منِ بوشهری هنوز آن حس را به او دارم؛ یعنی حس خوبی به او ندارم، اما درعین حال عاشقش هم هستم.[/box]
مصاحبه مربوط به شماره 2254 روزنامه شرق چاپ شده در 16 اسفند 1393
[button color=”red” size=”small” link=”http://www.sharghdaily.ir/” icon=”” target=”false”]روزنامه شرق[/button]