«فقط با تکون دادن دستاتون موزیک بسازید! صدایی شبیه به یه ستاره اپرا! خیلی آسونه، هرکسی میتونه انجامش بده!» این جملههایی است که در اولین آگهی تبلغیاتی ساز ترمین به چاپ رسید. ترمین سازی منحصر به فرد است. هم ظاهرش، هم صدایی تولیدی و هم نحوه نواختنش متمایز است. ترمین مانند پیانو، گیتار، سهتار، ویولن، جیمبه و دیگر سازهایی که میشناسید به دستانتان نیاز دارد اما نیازی به لمس کردنش نیست. برای بسیاری از افراد، این که کسی با تکان دادن دستش در هوا موسیقی مینوازد حیرتآور است. ترمین، نقطه عطفی در تاریخ سازهای موسیقایی و موسیقی قرن بیستم به شمار میآید. این ساز عجیب و در عین حال دوست داشتنی، اکنون در آستانه صد سالگی تولد خود قرار دارد و سفر پر فراز و نشیبی پیموده. از تولدش در یک آزمایشگاه نظامی روسیه، تا معاشرت در نیویورک برای پروپاگاندا و دیگر شیطنتهای رفقای کمونیست. از درخشش در فیلمهای وحشت و علمی – تخیلی هالیوود تا حضور در سریال معروف «بیگ بنگ تئوری». از کشف شدن توسط راکاستارهای دهه شصت میلادی تا یک کمای چند ساله و سپس خارج شدن از کما توسط موزیسینهای جوان جویای نام. از بدنهی چوبی بزرگ تا یک نسخه نرمالتر و با وقارتر فرانسوی و یک نسخه جمع و جور آمریکایی. از لامپ خلاء تا ترانزیستور. از شکستی تجاری در دوران کودکی تا یک بازگشت آبرومندانه به بازار در آستانه صدسالگی. با هم نگاهی میندازیم به داستان ترمین و خالقش آقای ترمین.
ترمین چیست؟
یک کابینت چوبی که یک آنتن بلند عمودی در سمت راستش و یک آنتن حلقهای در سمت چپش قرار گرفته است. در اطراف این ساز یک میدان الکترومغناطیسی شکل میگیرد که دستان شما (و حتا بدنتان) بر روی این میدان تاثیر میگذارد. این تغییرات، برای یک سری نوسانساز (oscillator) فرستاده میشود که سیگنالهای الکتریکی را تولید میکنند. سپس این سیگنالها تقویت و ترکیب شده و خروجی برای یک آمپلیفایر (یا اسپیکر) فرستاده میشود. فاصله دست از آنتن عمودی سمت راست، فرکانس، و فاصله دست از آنتن گرد سمت چپ، بلندی صدای تولید شده را تغییر میدهند. نواختن ترمین مثل یک جور جادوگری و هنرنمایی با تارها و سیمهای نامرئی میماند. اگر اولین بار یه ترمین را در حال نواختن ببینید متحیر خواهید شد. ترمین مثل هیچ ساز دیگری نیست.
یک تصادف خوشایند
لِوِْ سرگِئیژ تِرِمِن فرزند پدری حقوقدان و مادری علاقهمند به نقاشی و موسیقی است. او در همان دوران کودکی علاقهی وصفناپذیری به فیزیک و موسیقی دارد. در بچگی، نوازندگی پیانو را از مادرش یاد میگیرد و در نوجوانی ویولن مینوازد. سپس به کنسرواتوار رفته و به عنوان «نوازنده آزاد ویونسل» فارغالتحصیل میشود. با پایان دبیرستان جنگ جهانی اول آغاز شده و ترمِن رهسپار نبرد میشود. پس از جنگ اما به سراغ علاقهمندی دیگرش یعنی فیزیک رفته و در دانشگاه تحصیل فیزیک دلمشعولی اصلی وی میشود. سپس دولت وقت، ترمِن نابغه را برای فعالیت در طرحهای پژوهشی فناوریهای نظامی به کار میگیرد. جایی که ایده ساخت ساز شکل میگیرد.
ایده ساخت ترمین، مانند بسیاری دیگر از اختراعات، با یک پیشامد ناخواسته آغاز میشود. دانشمند جوان روس در یک آزمایشگاه نظامی مشغول کار بر روی دستگاه اندازهگیری چگالی گازِ تحت فشار است. ناگهان متوجه میشود با تکان دادن دستانش در اطراف آن، صداهای ریزی به گوش میرسند. او که عاشق موسیقی است سعی میکند تا با حرکات دستش ملودیپردازی کند. این گونه در میانه کاری جدی، یک سرگرمی کودکانه برای خود دست و پا میکند در حالی که ماموران نظارتی آزمایشگاه فکر میکنند به سختی و با اشتیاق زیاد در حال انجام وظیفه است.
ایده اصلی ساخت یک ساز درست پس از پیروزی انقلاب بلشویک، به ذهن ترمین میرسد. او خواهان پیشرفت و نوگرایی در موسیقی است و سازهای موجود و محدودیتهایشان را یک مانع میداند. مکانیزم موجود در سازهای مکانیکی را نمیپسندد و آنها را بسیار بدوی میداند. حرکات دست یک رهبر ارکستر، منبع الهام اصلی او است. میخواهد سازی بسازد که هم انرژی کمی مصرف کند و هم نواختنش آسان باشد. سازی که محدودیتی پیش پای نوازنده و آهنگساز قرار ندهد. پس از کمی تلاش، نابغه جوان، ساز مدنظرش را میسازد.
در پیشوای رهبر بزرگ
یک روز سرد زمستانی است و کنفرانسی در مسکو ترتیب داده شده تا آخرین دستاوردهای مخترعین روسی در زمینه الکترونیک به نمایش در آید. در آن دوران الکتریسیته و به ویژه کاربردش در کشاورزی، حمل و نقل، ارتباطات و هر چیز دیگری بسیار مورد توجه مخترعان و البته مقامات شوروی بود. تِرِمِن هم به دنبال راهی برا ی پیوند الکتریسیته و موسیقی است. برای نمایش سازش لحظهشماری میکند. لنین و چند رهبر بلشویک دیگر هم در این کنفرانس حضور دارند. تِرِمِن آهنگ مورد علاقه لنین (چکاوک ساخته گلینکا) را با ترمینُوُکْس (Thereminovox) مینوازد. در نهایت علف به دهن بزی خوش آمد. لنین که خود یک علاقهمند جدی موسیقی است و گوشهای خوبی دارد به سراغ این ساز میرود و پس از چند آزمون و خطا قطعه چکاوک را با موفقیت مینوازد. لنین و ترمن یکدیگر را شدیدا تحت تاثیر قرار میدهند. لنین سفارش ساخت ۶۰۰ دستگاه را میدهد و از ترمِن میخواهد تا اختراعش را در سراسر دنیا به نمایش بگذارد. بدین ترتیب ترِمِن و سازش وارد برنامه پروپاگاندای کمونیستها میشوند هر چند که کرملین اهداف دیگری هم در سر دارد…
به سوی غرب
تور اروپا از انگلیس آغاز میشود از لندن و در سالن مجلل رویال آلبرت هال، با حضور افراد سرشناسی مانند برنارد شاو و آرنولد بِنِِت. تماشاگرانِ برنامه «موسیقی از ماوراء» نمیدانند که یک نمایش حیرتاور در انتظارشان است. آنها یک «جوان خوشتیپ روس» را دیدند که پشت یک دستگاه «شبیه به رادیو» دستانش را تکان میدهد و قطعاتی از گیلکا و شوبرت را مینوازد. روزنامهنگاری نوشت «صدای انسان، ویولن، ویولا، ویولنسل، باس، کرنت، هورن، ترومبون، ساکسوفون، ارگان و تقریبا هر ساز دیگری که میشناسید. همه آنها است و همزمان هیچیک نیست!». این نمایش تاثیرگذار و تحسینبرانگیز، سر و صدای رسانهای زیادی به راه انداخت.
«ادیسون شوروی» با اختراعش نقل محافل شد. سه سال بعد و پس از ثبت اختراعش در انگلیس و آلمان، سفر لو ترمن – که غربیها او را «لئو ترمین» مینامند – به آنسوی اقیانوس اطلس برای نمایش اختراع دلفریبش به یانکیها شروع میشود.
فراز و فرود در نیویورک
«روزی خواهد رسید که همه در خانه خود یک ترمین خواهند داشت.» این نه یک آرزو بلکه پیشبینی لئو ترمین درباره سرنوشت سازش است. بازتاب نمایشهای موفق او در اروپا، به آمریکا هم رسید. ترمین برای دستیابی به موفقیتهای تجاری به آمریکا رفت. استقبال از ترمین در آمریکا به مراتب بیشتر از اروپا بود. نمایش ترمین در نیویورک در رسانههای آمریکا غوغایی به پا کرد. آهنگسازان و نوازندگان بسیاری نزد وی آمدند تا با دستاوردهای او و به ویژه ساز منحصر به فردش آشنا شوند. ترمین در محافل نیویورک، مثل یک ستاره پاپ درخشید.
این درخشش، نظر مساعد بزرگترین تولیدکننده رادیو در آمریکا، کمپانی RCA را جلب کرد. سرانجام RCA حق انحصاری تولید ترمین را از «ادیسون شوروی» خرید. ترمین خواست تا این ساز با قیمت سه رادیو فروخته شود. نسخه اصلی ساخت او پنج اکتاو وسعت صوتی داشت اما RCA برای سادهتر شدن نواختن ترمین و کاهش هزینه تولید، به سه ونیم اکتاو اکتفا کرد. ترمین ساخت RCA با قیمت ۱۷۹ دلار (کمی بیشتر از قیمت سه رادیو) و تبلیغات فراوان در بازار آمریکا عرضه شد. به نظر میرسید همه چیز برای یک موفقیت بزرگ مهیا باشد اما…
افتضاح! واژهای مناسبتر از این برای توصیف فروش ترمین در آمریکا نمیتوان یافت. در طی دو سال تنها ۵۰۰ نسخه به فروش رفت. در نهایت RCA تولید ترمینش را به طور کامل متوقف کرد. و این گونه مقدمهای بر سقوط ترمین در نیویورک نوشته شد.
سقوط آزاد
لئو ترمین در نیویورک زندگی پر فراز و نشیبی داشت. با توجه به شروعی طوفنده و درخششی بینظیر، چند سرمایهگزار و بانکدار زیر پر و بالش را گرفتند. همین محبوبیت و حمایتها باعث شد تا بتواند ده سال پس از انقضای ویزایش به زندگی در آمریکا ادامه دهد! با کمک حامیان، یک آزمایشگاه تحقیقاتی در نیویورک راه انداخت که رفت و آمدهای زیادی به آن میشد. ترمین حتا شرکت خود را تاسیس کرد و تلاش کرد تا یک سری از اختراعاتش را به بازار عرضه کند. اما دو اتفاق سقوط او را در نیویورک رقم زد.
یکی شکست تجاری ترمین RCA و نیز محصولات شرکت خودش (مثل درب اتوماتیک) که کلی بدهی روی دستش گذاشت و دیگری ازدواجش با لاوینیا ویلیامز رقاص باله سیاهپوست. ازدواجی که ضربه آخر را به ترمین وارد کرد. جامعه آمریکا در آن دوران، زیر بار ازدواج سفیدپوستان و سیاهان نمیرفت. ازدواجی که هم هزینههای زندگی ترمین را افزود و هم پشتیبانی حامیانش را یکی پس از دیگری از او گرفت. عاقبت مهمترین حامی او یعنی همسر یکی از شاگردان محبوبش وی را تهدید به شکایت و زندان کرد. ناگهان در سال ۱۹۳۹ لئو ترمین غیب شد و تا پنج دهه کسی از او خبری نداشت حتا همسرش ویلیامز.
از کوزه همان برون تراود که در اوست
ترمین سازی مرموز است درست مانند مخترعش. لو ترِمِن یا همان لئو ترمین محبوب غربیها در اصل یکی از موفقترین جاسوسان صنعتی تاریخ است! ترمین از دید کرملین نه یک ساز که اسب تروا است! شوروی در پس فعالیتهای ترمین به گسترش شبکه جاسوسی خود در اروپا و آمریکا میپرداخت و دانشمند روس هم تحت پوشش فعالیتهایش به جاسوسی صنعتی برای شوروی. او به راحتی ارتباطاتی را با شرکتهای صنعتی آمریکایی از جمله RCA، جنرال موتورز، وستیگهاوس و … برقرار کرد. حتا برای صنایع نظامی و امنیتی آمریکا چند اختراع ترتیب داد. با ساخت ابزار تشخیص اسلحه برای زندان آلکاترار و یک ابزار سنجش برای هواپیمای نظامی اعتماد کامل صنایع نظامی و امنیتی آمریکا را کسب کرد. در سال ۱۹۳۹، با وخیم شدن اوضاع این روسها بودند که ترمین را از آمریکا خارج کردند و این گونه فصل جدیدی در زندگی هر دو ترمین رقم خورد.
کوچ اجباری به سیبری
ترمین در برگشت به شوروی استالین را پیش روی خود دید. استالین تقریبا به هیچکس اعتماد نداشت به ویژه امثال ترمین! در نتیجه لئو ترمین به سیبری تبعید شد تا در واحد ویژه نخبگان، به کار اجباری بپردازد. با شروع جنگ جهانی دوم به مسکو فراخوانده شد تا در پروژههای نظامی و امنیتی فعالیت کند. از جمله ساختههای وی در این دوران، یک ابزار جاسوسی ( معروف به Thing) است که برای شنود مکالمات سفارتخانههای آمریکا، انگلیس و دیگر کشورهای غربی در مسکو به کار رفت. سپس در سال ۱۹۴۷ آزاد میشود و به کنسرواتوار مسکو میرود تا بر روی ترمین و سازهای دیگر کار کند. در آنجا نسخههای متفاوت و بهبودسافتهای از ترمین میسازد (از جمله یک ترمین پلیفونیک) اما یک دهه بعد مدیریت کنسرواتوار مسکو تغییر کرده و دستور توقف فعالیتهای ترمین و نابودی سازهای او را میدهند! در زندگی ترمین استالینها بیشمارند و لنینها اندک.
نغمههای اثیری
ترمین با پیشینه نوازندگی سازهای زهی، در نمایشهای ابتدایی از سازش، قطعاتی از گیلکا، شوبرت، کامیل سنسانس و … را مینواخت. در مدت اقامتش در نیویورک، آهنگسازان بسیاری به ملاقاتش آمدند. با این حال عمده رپرتوار مربوط به ترمین در دهه ۱۹۳۰ قسمتهای تکنوازی قطعات شناختهشده و ملودیهای است که یک ویولن یا فلوت به آسانی امکان نواختنش را داشتند. قطعات کمی برای ترمین نوشته میشدند و هیچکدام قابلیتهای نهفته این ساز را به نمایش نمیگذاشتند. جان کیج آهنگساز نوگرای آمریکایی با طعنه نوشت : «در حالی که ترمین سازی با قابلیتهای به واقع بدیع و نو ساخت ترمینیستها نهایت تلاششان را میکردند تا این ساز مثل سازهای قبلی صدا دهد. یک ویبراتور نرم سرگیجهآور به این ساز بدهند و با زحمت زیاد شاهکارهای قبلی را اجرا کنند… آنها مثل یک سانسورچی، همان صدایی که میپنداشتند مردم از آن خوششان بیاید، تحویل میدادند. و ما از تجربههای صوتی جدید محروم ماندیم».
زنان ستارههای دنیای جدید
ساز ترمین در دورهای متولد شد که احول در وضعیت زنان شروع شد. در دهه ۱۹۲۰ میلادی زنان در بسیاری از کشورهای دنیا به حق رای دست یافتند و حرکت به سوی برابریهای جنسیتی آغاز شد. لئو ترمین هم رفتاری برابر با زنان و اقلیتهای نژادی داشت. زنان، اکثریت شاگردان و دستیاران برجسته او را تشکیل میدادند. هم در گذشته و هم امروزه، زنان، بهترین نوازندگان ترمین هستند. دو تن از این نوازندگان نقشی اساسی در زندگی هر دو ترمین داشتند.
کلارا راکمور برجستهترین نوازنده ترمین تاریخ است. در نخستین ارائه ترمین در نیویورک حضور مییابد و به شاگردی لئو ترمین در میآید. بعدها رابطهای عاشقانه بین این دو شکل میگیرد که البته به سرانجام نمیرسد. او ویولنیست چیرهدستی بود که در اثر یک اتفاق آرنجش با مشکلاتی مواجه میشود. ترمین تغییراتی در سازش میدهد تا نواختنش برای راکمور دردناک نباشد. ترمین زندگی حرفهای راکمور را نجات میدهد و کلارا شروع به نواختن قسمتهای زهی آثار آهنگسازان برجستهای مثل راخمانینوف، استراوینسکی، کامیل سنسانس، راول و چایکوفسکی میکند. اجراهای او با ترمین مورد استقبال قرار میگیرند و او در سراسر آمریکا و چند کشور اروپایی به اجرای برنامه میپردازد. راکمور معروفترین و برجستهترین نوازنده ترمین تاریخ است و بسیاری ساز ترمین را به واسطه اجراهای او شناختند اما در دسته نوازندگان مورد اشاره جان کیج قرار میگیرد چرا که وی کمکی به ساخت رپرتوارهای ارجینال و متناسب با این ساز نکرد.
لوسی روزن، شاگرد ترمین و راکمور به این قاعده را شکست. در مقام ترمیننوازی چیرهدست نقشی اساسی در ترویج این ساز داشت. روزن به ترمین هویتی مستقل بخشید و آن را از زیر سایه سازهای زهی و صدای زنانه در آورد. روزن آهنگسازان نوگرا را تشویق به نوشتن قطعاتی ارجینال متناسب با ساز ترمین کرد. فانتزی برای ابوا، پیانو و سازهای زهی (۱۹۴۴) ساخته بوشلاو مارتینو از جمله این آثار بود. پانزده دقیقه نفسگیر با خطوط ملودی طولانی و تو در تو در تنالیتههای متضاد. متاسفانه امروزه هیچ ضبطی از اجراهای رُزِن در دست نیست. تنها در سال ۲۰۰۲ چند صفحه یافت شد که جلسات تمرینی رُزٍن بر روی آنها ضبط شده است.
تحفه روسی در هالیوود
وقتی ویولونیست نیویورکی، به جای پول نقد، یک ترمین را به عنوان دستمزد دریافت میکند زمین و زمان را به باد ناسزا گرفت. اما مدت زمان زیادی طول نکشید که ترمین را به برنامههایش افزود. چند سال بعد به لسآنجلس میرود تا زندگی تازهای را شروع کند. پس از تحصیل در رشته پزشکی، ساموئل هافمن متخصص پا (پودیاتری) آماده خدمت به شهر فرشتگان است. با این حال در اتحادیه نوازندگان لسانجلس به عنوان نوازنده ترمین و ویولن ثبت نام میکند تا درآمدی جنبی برای خود دست و پا کند.
میکلوش رُژا برای ساخت موسیقی متن فیلم طلسمشده (Spellbound) به کارگردانی آلفرد هیچکاک، به دنبال استفاده از ساز ترمین است. او با کلارا راکمور تماس میگیرد. این نوازنده برجسته، پیشنهاد را نمیپذیرد چرا که تمایلی به ساختن «سر و صداهای شبحوار» با ترمین ندارد. آهنگساز مجار نوازنده دیگری نمیشناسد. به ناچار با اتحادیه تماس گرفته و دکتر ساموئل هافمن به عنوان تنها نوازنده ترمین ثبت شده به او معرفی میشود. همکاری هافمن و رُژا در تولید متبحرانه «سر و صداهای شبحوار» در فیلم هیچکاک، مورد توجه سایر کارگردانان هالیوود (مثل بیلی وایدر یا کرت نویمان) قرار میگیرد. ترمیننوازی دکتر هافمن به فیلم هیچکاک منحصر نمیشود و او در طی دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی در حدود چهل فیلم به جادوگری با ترمین میپردازد.
استفاده از ترمین در موسیقی فیلم از هالیوود شروع نشد. شوستاکویچ یک دهه قبلتر از رُژا، در موسیقی فیلم روسی، تنها (Odna) ترمین را در ارکستراسیونش به کار برد. ترمین در هالیوود هم منحصر به رُژا نماند. آهنگسازان دیگری به ویژه در ژانرهای علمی – تخیلی و وحشت از قابلیتهای این ساز در فیلمهایشان بهره بردند. تجربه ماورایی صدای ترمین، برای ایجاد حس وحشت و جنون (در فیلم Spellbound)، مستی و نشئگی (The Lost Weekend)، ارتباط با خدا (فیلم دهفرمان) توسط آهنگسازان (و کارگردانان) به کار رفت. ترمین ساز محبوبی در دهه چهل هالیوود بود.
یک دهه بعد اما ترمین تقریبا محو شد. شاید استفاده بیش از حد از این ساز (و به نوعی کلیشهای و تکراری شدنش) در کنار سخت بودن نواختن و کمبود نوازندگان برجسته را بتوان دلیل آن دانست. اما استفاده به جای تیم برتون در فیلم Ed Wood برای بازسازی حال و هوای دهه ۵۰، کمای هالیوودی ترمین را خاتمه داد.
عمو راکرها و ترمین
بیست و چند سال پس از شکست RCA در تولید ترمین، رابرت موگ، دانشجوی دانشگاه کُرنِل کمپانی خود را تاسیس کرد. هر چند که نام رابرت موگ با سینتیسایزر پیوند خورده اما در واقع اولین محصول تولیدی موگ، ترمین ترانزیستوری بود. بعدها Sonic Wave یک نسخه تکآنتن از ترمین را ارائه میدهد. حذف آنتن مربوط به بلندی صدا، نواختن این ساز را از پیش سادهتر کرد. هر دوی این ترمینها با استقبال خوبی مواجه شدند. اولی در میان ترمیننوازان حرفهای و سرشناس مقبول افتاد و دومی توانست بازار جدیدی برای ترمین خلق کند.
چهار دهه طول کشید تا سر و کله ترمین در موسیقی پاپ پیدا شود. برایان جونز از گروه افسانهای The Rolling Stones در آهنگ Please Go Home و جیمی پیج گیتاریست گروه Led Zeppelin در اجراهای زنده آهنگهای Whole Lotta Love و No Quarter از ترمین تکآنتن Sonic Wave استفاده کردند. کیت امرسون هم نسخه ساخت موگ را پسندید و به کار برد. این راکرها با به کارگیری افکتهای صوتی با ترمین، تجربههای صوتی جدیدی با این ساز ارائه کردند. زندگی حاشیهای این ساز تا اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی ادامه یافت. در این دهه و پس از آن گروههای آلترناتیو مانند Pixies و The Flaming Lips و Portishead و Eels و Cake و Mercury Rev در تعدادی از آهنگها و اجراهای زندهشان ترمین نواختند. ژان میشل ژار هم در اواخر دهه نود در تور «اکسیژن ۱۰» از ترمین RCA استفاده کرد.
در قرن بیست و یکم و به ویژه دهه پیش رو، استفاده از ترمین در میان موزیسینهای جوان گستره متنوعتری پیدا کرده است. از خواننده فولک آمریکایی سوفیان استوینز تا Trentemøller تهیهکننده نروژی. از آلیسون گلدفرپ آلترناتیو تا پانک-بلوز جک وایت. انگار که ترمین جان تازهای گرفته است.
وقار فرانسوی مقبول افتاد
ایده اصلی به کار رفته در ترمین، بسیار ساده و هوشنمدانه است. ابعاد کوچکتر، سادگی پیادهسازی و نگهداری کم درد سر وجه تمایز ترمین با سازهای الکترونیکی پیش از خود بود. همین مسئله باعث شد تا ترمین نخستین ساز مدرنی باشد که خارج از محیطهای تجربی یا آزمایشگاهی به طور عملی به کار رفت. در عین حال ترمین منبع الهامی برای ساخت سازهای دیگر شد. خود لئو ترمین، در زمان اقامتش در آمریکا و پس از آزادی در شوروی، سازهای متنوعی بر مبنای ترمین ساخت. هر چند که این ساختهها از خود ترمین اقبال کمتری یافتند اما یک انشقاق از ترمین توانست به محبوبیت بیشتری از ترمین برسد.
موریس مارتِنُت، عملا یک نسخه فرانسوی و تعدیلشده از لئو ترمین است! او مخترع، نوازنده ویولنسل و آهنگسازی است که دلباخته صدا و قابلیتهای ترمین میشود اما ساختمان و نحوه نواختن ترمین را نمیپسندد. از نظر مارتنت، ترمین دو اشکال عمده داشت. یکی ظاهرش که به هر چیزی میمانست به غیر از یک ساز. از نظر او ترمین بیشتر «شبیه یک رادیو است» و «وقار و آراستگی لازم برای یک ساز را ندارد». اشکال دیگر در مکانیزم کنترلی فضامحور ترمین نهفته است که نواختنش را دشوار میکرد. بنابراین او یک واسط کلاویهای (مانند ارگان و پیانو) برای ترمین طراحی کرد. موریس مارتنت در سال ۱۹۲۸ اولین بار در اجرای سمفونی خودش از سازش رونمایی کرد. اُندِس مارتنت در میان بسیاری از آهنگسازان نوگرای آن دوره مورد توجه قرار گرفت. اولیویه مسیان و ادگار وارز هر دو عاشق این ساز شدند. تا به امروز هم رپرتوار ارجینال مربوط به این ساز بسیار وسیعتر و متنوعتر از ترمین است.
وضعیت اُندس مارتِنُت در دنیای پاپ هم بهتر از ترمین است. در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در شانسونهای فرانسوی صدای اندس به گوش رسید از جمله در شانسون معروف «ترکم نکن» از ژاک بِرِل. یان تییِرسن و جانی گرینوود از طرفداران پر و پاقرص و معاصر این ساز هستند. یان تییرسن در یکی از تورهای خود، کریستین اُتِ نوازنده ترمین و اندس را در کنار خود داشت. این آهنگساز فرانسوی در جریان ضبط آلبوم «تجدید دیدار» به نواختن این ساز میپردازد. جانی گرینوود در اواخر دهه ۹۰ به نواختن این ساز علاقهمند میشود. او در گروه ریدیوهد از آلبوم Kid A (سال ۲۰۰۰) تا King of The Limbs (سال ۲۰۱۱) همواره از این ساز استفاده کرده است. در اجرای زنده آهنگ «چطور به طور کامل ناپدید شویم» گروه ریدیوهد از شش اندس مارتنت استفاده کرد. طرفداران دَفتْپانک هم در آلبوم «حافظه با دسترسی تصادفی» صدای این ساز فرانسوی را «لمس» کردهاند.
روزهای خوش در راهند
ترمین کلکسیونی از اولینها را با خود به همراه دارد. نخستین ساز تماما الکترونیکی است به این معنا که برای تولید صدا به هیچ مکانیسم مکانیکی و آکوستیکی وابستگی ندارد. نخستین ساز الکترونیکی که به مرحله تولید تجاری رسید و به سریال ناکامیهای سازهای مدرن پایان داد. ترمین امکانات جدیدی به لحاظ تمبر صوتی در اختیار آهنگسازان قرار داد. ادگار وارز آهنگساز برجسته فرانسوی درباره ترمین گفت «این ساز آهنگسازان را از استبداد گام دوازده تُن رهایی بخشید». ترمین نخستین سازی که مکانیزم کنترل را از تولید صدا تفکیک کرد. نخستین سازی که کنترل پارامترهای بلندی صدا و فرکانس تولیدی را تفکیک کرد. و مهمتر از همه اینها نخستین سازی که از فضا برای کنترل خود استفاده کرد و دستهبندی جدیدی با نام سازهای ژست-محور (gesture-based) به دایرةالمعارفها افزود.
ایده استفاده از فضا و ژست بدن برای کنترل یک ساز، خود باعث خلق سازهای بسیاری در محیطهای آکادمیک و تحقیقاتی شد. ایموژین هیپ، خواننده انگلیسی، پا را فراتر گذاشته و دستکشهایی را با قیمتی معقول به بازار عرضه کرده است. تصور کنید با تکان دادن دستانتان در هوا، یک آهنگ تمام و کمال (و نه فقط یک ملودی) بنوازید. این گونه سازها میتوانند در آیندهای نه چندان دور، روال تولید موسیقی را عوض میکنند. شاید روزی برای خلق موسیقی نیازی به یادگیری یک ساز و تئوری موسیقی نباشد تنها داشتن یک سری سر و صدا در ذهنتان و توانایی ابراز آنها با حرکات بدنتان کافی باشد.
ترمین شاید به موفقیت تجاری قابل توجهی نرسید و هنوز هم سازی است که کمتر کسی میشناسدش اما آن طور که رابرت موگ گفت این ساز دنیای موسیقی را زیر و رو کرد. ترمین سازهای الکترونیکی را وارد مرحلهای جدید کرد و نخستین ساز الکترونیکی شد که در ابعادی وسیعتر از سازندگانش به کار رفت. در حالی که دیگر نام و نشانی از آن سازهای دیگر نیست، ترمین آرام و بیسر و صدا هنوز به زندگی خود ادامه میدهد و روز به روز به تعداد طرفدارانش افزوده میشود. با این حال این ساز، هنوز هم در عرصه عمومی چندان شناخته شده نیست پس اگر وسوسه شدهاید به سازفروشیهای خیابان جمهوری بروید تا ترمیننوازی را امتحان کنید به در بسته خواهید خورد! شاید تماشای یک کلیپ از کلارا راکمور در یوتیوب یا بازی با ترمین تحت وبی که گوگل ساخته احتمالا گزینههای بهتری باشند.