روزی روزگاری در هالیوود | آخرین ساختۀ کوئنتین تارانتیو
روزی روزگاری در هالیوود | اسپویل نشوید!
تصوّر کنید عکاسی هستید که قرار است یک مسابقهی فوتبال را پوشش دهد. عاقلانه و مرسوم است که پشتِ دروازهی تیمِ ضعیفتر مستقر شوید. در اینصورت شانسِ بیشتری برای نزدیک بودن به “واقعیت” (گلها) دارید، شکارِ شما از فاصلهی نزدیکتری انجام میشود و احتمالن روایتِ حقیقیتری از ماجرا خواهید داشت. اما کوئینتین تارانتینو در آخرین ساختهاش “روزی روزگاری در هالیوود”، همچون عکاسی است که آگاهانه پشتِ دروازهی تیمِ مقابل نشسته و میخواهد واقعیت را از آنسویِ زمین روایت کند.
فیلم روزی روزگاری در هالیوود تظاهر میکند مشغولِ روایتی کمدی-دراماتیک از زندگی یک بازیگرِ درجه ۲ هالیوودی است: ریک دالتون (لئوناردو دیکاپریو) که از اعتیاد به الکل رنج میبرد، بازی کردن در نقشهای منفی برایش عذابآور شده چون همیشه در انتها شکست میخورد، رابطهی سردی با بدلکار شخصیاش کلیف بوث (برد پیت) دارد و درجستجوی راهی برای موفقیت در هالیوود است … اما همهی اینها، در سایهی حضور یک شخصیتِ فرعی قرار میگیرد که در همسایگی دالتون زندگی میکند: رومن پولانسکی!
پس از اینکه حضورِ پولانسکی و همسرش (شارون تِیت) در همسایگی ریک دالتون برای مخاطب آشکار میشود، ناخودآگاه نوعی از انتظار، اضطرابِ کمدی و بیتابیِ ذهنی را تجربه میکند که محصولِ مواجهی پیشین با سینمای تارانتینو و روایتِ تاریخیِ قتلِ وحشیانهی شارون تِیت توسطِ دارو دستهی “منسونها” است. حسی که در پسِ داستانکها و شخصیتهای بهظاهر اصلی مخفی میماند، پروار و انباشته میشود و با سرک کشیدنِ اتفاقی “کلیف” به محل زندگی منسونها، به نقطهی اوج میرسد. تارانتینو به این کنجکاوی آگاه است و همچون قصهگویی ماهر، حواشی ساختگی و ذهنی را دستمایه قرار میدهد تا ذهنِ مخاطب را برای لحظهی شکار آماده کند. جایی که قرار است روایتی سینمایی از یک رویدادِ واقعی را تدارک ببیند.
اما در چرخشی دراماتیک و جعلِ شیطنتآمیز تاریخ (که مختصِ خودِ اوست)، قتل در منزلِ ریک دالتون اتفاق میافتد! تاریخ تحریف میشود، هویتِ قاتل و مقتول تغییر میکند و در سکانسی آغشته به خون و خشونتی کمدی، شاهد انتقامی تماتیک از نوعِ “حرامزادههای لعنتی” هستیم. انتقامی که تارانتینو به نیابت از هالیوود گرفته است … منسونها کشته شدهاند. اما این تمامِ ماجرا نیست. پایانبندی درخشانِ فیلم، جایی که بالاخره ریک دالتون پس از پشتِ سر گذاشتنِ خطر با مقتولان واقعی (شارون تِیت و دوستانش) ملاقات میکند، همان عکسی را میبینیم که فیلمساز قولش را داده بود … از آنطرف زمین!