حتماً دیوانه شده! این نخستین واکنش همکاران [tooltip text=”آیْوُ راتز-واسِل” gravity=”nw”] Ivo Watts-Russell[/tooltip]، مؤسس و مدیر لیبل 4AD بود وقتی تصمیم وی مبنی بر همکاری و امضای قرارداد با یک گروه محلی (فولک) بلغار را شنیدند.
کاور نسخه دوم آلبوم Le Mystère des Voix Bulgares که برنده جایزه گرمی شد
راتز-واسل خیلی اتفاقی با این گروه آشنا شد. [tooltip text=”پِت مُورفی” gravity=”s”]Pet Murphy[/tooltip] خواننده گروه [tooltip text=”باهاوس” gravity=”s”]Bauhaus از گروههای مطرح گوتیکراک و پستپانک[/tooltip]، پس از اتمام یک جلسه ضبط طولانی و نفسگیر، به واسل پیشنهاد میدهد تا همراه با هم به نوار کاستی گوش دهند. نواری که یکی از دوستان پت برایش میکس کرده و هر شب قبل از خواب آن را میشنود. پس از پخش شدن چند آهنگ ناگهان راسل بر سر جایش میخکوب میشود. این هنگامی است که یک آواز کرال غریب و ناآشنا به گوشش میرسد. آواز بلغاری که به یک اتنوموزیکولوژیست سوئیسی در سال ۱۹۷۵ آن را ضبط کرده است. در واقع راسل دیوانه نشده بود! او فقط واکنشی داشت مشابه هر شنونده دیگری که اولین بار با این نوع آوازهای بلغاری مواجه میشود. او محصور زیبایی و رازآلودگی آوازهای بلغار شده بود. گذر زمان نشان داد که تصمیمش در مقام یک ناشر و تهیهکننده فعال در صنعت موسیقی بسیار به جا و هوشمندانه بوده. اولین آلبوم Le Mystere Des Voix Bulgares در همان سالی که ارائه شد تنها در انگلستان ۲۰۰ هزار نسخه به فروش رفت و تا به امروز یکی از پرفروشترین و محبوبترین آلبومهای موسیقی [tooltip text=”قومی” gravity=”s”]ethnic[/tooltip] در دنیا است. نسخه دوم آن هم موفق به کسب جایزه گرمی شده است. این آوازهای بلغاری اما چه کیفیات و ویژگیهایی دارند که اینچنین همه را محصور خود میکنند؟ پیش از اینکه به جواب این سؤال برسیم بد نیست ابتدا نگاهی داشته باشیم به پیشینه بلغارستان و فرهنگ موسیقایی آن.
بلغارستان : در مسیر امپراتوریها
موقعیت ژئوپلیتیک بلغارستان همواره آن را در مسیر تمدنهای مختلفی قرار داده است
بلغارستان امروزی کشوری است کوچک در جنوب شرقی اروپا، در غرب دریای سیاه و در همسایگی کشورهای ترکیه، یونان، صربستان، مقدونیه و رومانی. بلغارستان نیز مانند ایران، به دلیل موقعیت ژئوپولتیک خاص خود همواره هدف دستاویز امپراتوریها و اقوام مختلف بوده است. این سرزمین ابتدا جزئی از [tooltip text=”تراکیه” gravity=”s”]از سرزمینهای باستانی در حوزه بالکان که در زمان هخامنشیان تحت کنترل ایرانیان بوده اما بعد از اسکندر به دست مقدونیه و یونانیان میافتد.[/tooltip] بوده اما بعد به دست امپراتوری روم میافتد و تا سال ۵۰ پیش از میلاد مسیح، تحت فرمان رومیها بوده. پس از آن اسلاوها آن را به تسخیر خود در میآورند و تا حدود ۵۵۰ سال بر این سرزمین حکمرانی میکنند. در اوایل قرن هفتم میلادی، اقوام بلغار که ابتدا در شمال دریای سیاه ساکن بودند به این سرزمین آمده و کنترل آن را از دست اسلاوها در میآورند. بلغارها پس از مدتی مسیحی شده و کلیسای ارتدوکس خود را مستقل از امپراتوری بیزانس (روم شرقی) شکل میدهند. اوج شکوه امپراتوری بلغارها تا اوایل قرن نهم میلادی است. در اواسط این قرن، ترکهای عثمانی کل این سرزمین را ضمیمه قلمرو خود میکنند. عاقبت در سال ۱۸۷۸ میلادی است که از عثمانی جدا شده و کشور مستقل بلغارستان شکل میگیرد. پس از جنگ جهانی دوم، و تا اوایل دهه نود میلادی، کمونیستها در بلغارستان به قدرت میرسند. حاکمیت کمونیستها، تغییرات عمدهای را در این سرزمین رقم میزند. بلغارستان از دیرباز یک جامعه مبتنی بر کشاورزی بوده اما در قرن بیستم تلاشهای زیادی صورت میگیرد تا به کشوری صنعتی تبدیل شود.
قدیمی اما نونوار
بلغارستان کشور کوچکی است (با مساحتی کمتر از استان کرمان) اما ماهیتی چند فرهنگی دارد. موسیقی محلی بلغار، آیینه تمامنمایی است برای این ماهیت پویا و چندگانه. موسیقی بلغارستان ترکیبی است از مقامهای سازی و آوازی ترکها، ساختارهای [tooltip text=”ریزپرده” gravity=”s”]microtonal[/tooltip] وام گرفته از چنتهای مذهبی بیزانس، مُدهای دیاتونیک یونان باستان، و هارمونی تونال مینور-ماژور برآمده از اروپای غربی. پس از رهایی و استقلال از ترکهای عثمانی، بلغارها از ریشههای شرقی خود فاصله گرفته و به غرب گرایش پیدا کردند. در این دوره، موسیقیدانان بسیاری به دانشگاهها و کنسرواتوارهای موسیقی در کشورهای غربی میروند و به تحصیل آهنگسازی مشغول میشوند. این افراد پس از بازگشتِ به وطن، به دنبال راهی برای ترکیب موسیقی غرب و موسیقی بومی خود میگردند و در پی یافتن راههایی برای هارمونیزه کردن آهنگهای بلغار با سیستم تونال اروپایی هستند. در ابتدا این تلاشها چندان موفق نیست اما با روی کار آمدن کمونیستها، زمینه و فرصت مناسبی برای این موج نوگرا فراهم میسازد.
رویکرد کلی کمونیستهای بلغار در برخورد با فرهنگهای محلی، مثبت اما ابزاری بود. فرهنگ عامه و فولکلور بخشهای مختلف بلغارستان، به عنوان ابزاری برای اتحاد ملت و حفظ تمایز از همسایگان غیر کمونیستی، مورد استفاده سرخها قرار گرفت. در این میان به موسیقی محلی بلغار به عنوان یکی از متمایزترین فرهنگهای موسیقایی منطقه توجه ویژهای شد. آنسامبلهای متعددی در سطح کشور برای نواختن آهنگها و ترانههای محلی، با حمایتهای مالی دولت شکل گرفتند. این حمایتهای مالی در کنار شکلگیری گرایشهای [tooltip text=”ملیگرایانه” gravity=”s”]گرایش به ملیگرایی البته به بلغارستان محدود نبود بلکه روندی جهانشمول در نیمه نخست قرن بیستم بوده و در کشورهای متعددی دیده میشد.[/tooltip]، عاقبت جواب داد و سبک منحصر به فرد [tooltip text=”اُبْرابُتکی” gravity=”s”]Obrabotki[/tooltip] شکل [tooltip text=”گرفت” gravity=”s”]تقریباً همزمان با دورهای است که بارتوک در مجارستان، اسمتانا در رومانی، گابریل فوره در فرانسه و ایان سیبلیوس در فنلاند آهنگهای مبتنی بر فولکور سرزمین خود را تصنیف میکردند.[/tooltip]. دهه ۱۹۵۰ میلادی نقطه عطفی برای ابرابتکی بود. در سال ۱۹۵۲ Filip Koutev با حمایتهای دولت گروه کُر Le Mystere Des Voix Bulgares را با ترکیبی از بهترین خوانندگان آهنگهای محلی در سراسر کشور شکل داد و شروع به تنظیم مجدد این آهنگها به سبک ابرابتکی شخصی خود کرد. این آهنگساز اسلوب و قواعد ابرابتکی را توسعه داد و آوازهای کرال مناطق مختلف بلغار را به سبک شخصی خود تصنیف کرد. ضبطهایی که از آثار این گروه میشود عاقبت جهانی شده و سببساز آشنایی بسیاری با ابرابتکی و موسیقی بلغارستان در سطحی وسیع میشوند.
فیلیپ کوتوف در میان اعضای گروه کر رادیو و تلویزیون بلغارستان
جهانشهر آوازی
موسیقی بومی بلغارستان را میتوان به ۹ دسته مختلف تقسیم کرد. این تقسیمبندی بیشتر مبتنی بر مناطق جغرافیایی این کشور است که در آن فرهنگهای بومی نسبتاً متمایز از هم، به چشم میخورند. از سوی دیگر میتوانیم موسیقی فولک بلغار را در دو رده سازی و آوازی بررسی کنیم. آهنگهای رده اول (سازی)، تمپوهای بالا و مترهای نامتقارن دارند. برخلاف بسیاری از فرهنگهای موسیقایی بومی در دنیا (به ویژه اروپا) که از ریتمهای ساده دو، سه یا چهار ضربی استفاده میکنند بلغارها از مترهای فرد و نامتقارن بهر میبرند. مثلاً یک ریتم ۷ ضربی که با ترکیب ۳+۲+۲ و یا ریتم ۱۱ ضربی که با ترکیب بیتی ۲+۳+۲+۲+۲ به دست میآید. این نوع متر، در سطح جهان به «متر بلغاری» معروف شده است. موسیقی آوازی بلغار اما کُند و به سبک چنتهای قرون وسطایی، بدون متر است. در ابرابتکی «متر بلغاری» با تکنیکهای آوازی محلی بلغارها ترکیب شده است.
آوازهای جمعی بومی بلغارها ویژگیهای متفاوت زیادی نسبت به آوازهای گروهی غرب اروپا دارد. نه تنها در ساختار و ریتم بلکه در صداسازی و تکنیکهای آوازی هم این تفاوتها چشمگیر است. در آوازهای کرال غربی که عموما از مکتب آوازی بلکانتو مشتق شده خوانندگان بیشتر در [tooltip text=”رجیستر سر” gravity=”s”]Head Voice : در این نوع خوانش، لرزش تارهای صوتی، تکانههای دورهای را در غضروفهای حنجره ایجاد میکند که از طریق عضلات منقبضکننده موجود به قفسه سینه و از طریق استخوانهای معروف به «بالابر» به سمت سر منتقل میشوند. به این لرزشها اصطلاحاً رزونانس میگویند. هفت عضو در بدن انسان میتوانند در تولید رزونانس نقش داشته باشند و منظور از رجیستر در اینجا، ناجیه قرار گیری اعضایی است که رزونانس را تولید میکنند. در رجیستر سر، حلق (pharynx)، دهان و بینی است.[/tooltip] میخوانند. کرالخوانان بلغار اما از تکنیکهای [tooltip text=”گلو-باز” gravity=”s”]Open Throat[/tooltip] بهره میبرند. در این نوع تکنیک، فضای افقی حلقی در گلو بازتر شده و تارهای صوتی [tooltip text=”بطنی” gravity=”s”]Ventricular[/tooltip] جمعتر میشوند. در نتیجه فضای رزونانس بیشتری برای صدا فراهم میآید. خوانش گلوباز مستلزم به کارگیری بسیاری از عضلات ریز صورت و شکلدهی دقیق اندامهای گفتاری (لبها، فک و زبان) است. تکنیکهای گلوباز در بلکانتو چندان مطرح نیست و حتا نزد بسیاری از استادان آواز غربی، یک «اشتباه» به شمار میرود. در آوازهای بلغار اما از [tooltip text=”تکنیک متناقضی” gravity=”s”]pinched singing[/tooltip] هم استفاده میشود. زبان به بالا میرود و راه گلو را تا حد زیادی میبندد. به طور کل تمامی تکنیکهای آوازی محلی بلغار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. یکی Teshka به معنای سنگین که از دینامیک بسیار بالایی برخوردار است و در آن از تکنیکهای ذکر شده استفاده میشود. دیگری leka که آوازهای سبکتر، نرمتر و با تمبر صدایی مشابه همان رجسیتر سر در موسیقی کرال غربی است. در کل نوع صداسازی بلغارها بیشتر از آنکه به مکاتب غربی مرتبط باشد با مکاتب شرقی همخوانی دارد. با این حال ساختار آوازهای بلغار به ویژه کرالهای ابرابتکی در نوع خود منحصر به فرد است.
کرالهای مدرن و معاصر را که فاکتور بگیریم آنچه در ساختار موسیقی کرال اروپایی بیشتر به چشم میآید تأکید و استفاده از فواصل [tooltip text=”همصدا” gravity=”s”]unison[/tooltip]، سوم ماژور و ششم است. آوازهای بلغار اما آزادانه و بسیار راحت از فواصل دیزونانس به ویژه دوم، هفتم و نهم بهره میبرند. در ملودی آوازها معمولاً قدمهای بلندی وجود ندارد و خطوط ملودی بیشتر بر مبنای فواصل دوم حرکت میکنند. این خطوط بر مبنای تعداد کمی (معمولاً ۴ یا نهایتاً ۵) از نتها ساخته میشوند. از سوی دیگر در نسخههای اصلی و هم در تنظیمهای ابرابتکی از آوازهای محلی بلغار، استفاده از فواصل ریزپرده امری رایج است که در بخش سازی تحت تأثیر مقامهای موسیقی شرق، و در بخش آوازی به ویژه هارمونی، کنترپوان و نوع استفاده از [tooltip text=”دِرُن” gravity=”s”]Drone : صداهای ممتد و کشدار که تقریباً در تمام طول یک قطعه به گوش میرسد.[/tooltip]ها، متأثر از آوازهای مذهبی کلیسای ارتدوکس امپراتوری بیزانس است. شاید بهتر است بگوییم ترکیبی از صداسازی شرقی و پلیفونی و کنترپوان کرالهای غربی.
روشها و قواعد موجود در دوران [tooltip text=”تسلط تنالیته” gravity=”s”]به مجموع دوران باروک، کلاسیک و رمانتیک میگویند که در آن تونالیته شکل گرفت، به اوج رسید و در نهایت با رسیدن دوران مدرن تقریباً رو به افول نهاد.[/tooltip] جوابگوی آهنگسازان ابرابتکی نبود و آنها از روندهای موجود در موسیقی مدرن بسیار بهره بردند. برای نمونه تصنیف Zableyalo Mi Aguste با تنظیم Kutev مصداق تمامعیاری است برای آنچه شوئنبرگ [tooltip text=”«رها سازی دیزونانس»” gravity=”s”]Emancipation of Dissonance : شوئنبرگ درست پیش از ارائه سیستم دوازده تُن خود در مقالهای این مفهوم را مطرح کرد. وی تقسیمبندی تنها به دیزونانس و کنسنانس و تأکید بر استفاده از فواصل کنسنانس و اجتناب از به کار گیری دیزونانس را تقبیح کرد و مانع پیشرفت و نوگرایی در موسیقی دانست.[/tooltip] نامید. نسخه kutev از تصنیف معروف Kalimanku Denku که اجراهای مختلف آن در چندین آگهی تلویزیونی و فیلم سینمایی استفاده شده، دارای یک هارمونی مدال است که در خطوط مختلف از مدهای متفاوت بهره میبرد. در این تصنیف با پیوستگی و الحاق چند دِرُن آوازی در هم، آهنگساز به کلاسترهای صوتی مشابه با برخی آثار اسپکترالیستهای آلمانی میرسد. تصنیفProchul Se Strahik آوازی مبتنی بر مقام حجاز است که نسخه kutev تجربه منحصر به فرد و متفاوتی از هر آواز حجازی دیگری را برای شنونده فراهم میسازد. نمونه برجستهای از هارمونیزه کردن درست و تلفیق اصالتدار یک موسیقی بومی با موسیقی کلاسیک اروپای غربی. این تصنیف، همان آهنگی است که به گوش راتز-واسل از 4AD رسید و وی را مبهوت و مجذوب موسیقی بلغارستان ساخت.
فراتر از مرزها
آوازهای نونوار ابرابتکی به کنار، هر کس در نخستین مواجهه با موسیقی محلی بلغارستان، شیفته آن میشود. بلا بارتوک، آهنگساز نامدار مجار، یکی از علاقهمندان جدی این موسیقی بود تا به آنجا که چندین سال را در جنوب بلغارستان به جمعآوری، رونویسی و تحلیل آهنگها و آوازهای محلی این منطقه پرداخت. پیش از این اشارهای به «متر بلغاری» داشتیم. این اصطلاحی است که بارتوک خود برای اولین بار به کار برد. موسیقی بلغارستان بسیار مدیون این آهنگساز مجار است چرا که وی پیش از هر آهنگساز بلغاری شروع به ثبت و ضبط آهنگهای محلی این کشور کرد. بارتوک اما کارهای زیادی را بر روی همین مترهای بلغاری و یا تحت تأثیر دیگر ویژگیهای موسیقی بلغار نوشت. معروفترین کارش شاید در کوارتت زهی شماره ۵ باشد که موومان سومش «شش رقص در ریتم بلغاری» نامگذاری شده. اتودهای آموزشی وی برای پیانو معروف به Mikrokosmos و بسیاری از ساختههای دیگر او که در نامشان «رقص» به چشم میآید تحت تأثیر علاقه وی به موسیقی رقص بلغارها نوشته شده است.
اگر از دنیای موسیقی کلاسیک خارج شویم در موسیقی پاپ، جز و الکترونیک هم آوازهای ابرابتکی، موسیقیدانان بسیاری را شیفته خود ساخته است. پس از کسب جایزه گرمی برای آلبوم Le Mystere Des Voix Bulgares توجه بسیاری به این نوع موسیقی جلب شد. از جمله Jun Miyake جزیست ژاپنی – آمریکایی، در دو آلبوم Lost Memory Theatre (شماره ۱ و شماره ۲) از گروه کر زنانه رادیو و تلویزیون بلغارستان استفاده کرد.
هر چند که آوازهای کرال ابرابتکی تا به امروز توجه زیادی را به خود جلب کردهاند اما فرهنگ غنی و چندوجهی موسیقی بلغارستان هنوز هم آنچنان که باید و شاید کشف نشده و به دنیا معرفی نشده است.