زانا و آندوک و قیام درسیم

حانیک سلیمانی
حانیک سلیمانی
حانیک سلیمانی زانا و آندوک آدم تپه

پروژه خیلی اتفاقی از دیدن یک ویدئو توی اینستاگرام شروع شد. مردی گیتار به دست، یک ترانه‌ی کردی رو میخوند. ملودی گیرایی داشت ولی هیچی از ترانه‌ش نفهمیدم. نسخه‌ی اصلی آهنگ رو شنیدم. « زانا و آندوک » اثر «آدام تپه». تصور می‌کردم شعری مثل بقیه شعرهای مردمی هست. گل در اومد و تو نیومدی ای یار. یا مثلا گل در اومد و تو اومدی ای یار. برای خودم شعر رو زمزمه میکردم. هر چی شنیده بودم رو در طول روز میخوندم. تصادفا دوست کُردم، همین ترانه رو با ترجمه برام فرستاد. معنیش خیلی دورتر و تاثیرگذارتر از گل در اومد و تو نیومدی بود. داستانِ دو رفیق در جریانات قیامِ دِرسیم که توی کوهستان ، کنار هم نشسته‌ن. زخمی و نالان. قصه‌ی مُردن کسی روی دست رفیقش. از اون روز به بعد این ترانه برام صرفا یه چیز قشنگ و معمولی‌ نبود. مهم شده بود. خیلی مهم‌تر از یه آهنگ ساده. به این فکر کردم که چقدر ‌داستان، می‌تونه تصور آدم رو راجع به یه قطعه‌ی موسیقی تغییر بده.
تصمیم گرفتم همه‌ی ترانه‌های قصه‌دار رو بخونم. قصه‌هایی که از دل مردم یا یه شاعر معمولی اومده. قصه‌های واقعی. داستانِ آدم‌هایی که لابه‌لای اخبار جشنواره‌های فیلم و موسیقی و همبرگرخوری و اخبار کشورهای مهم‌ترِ جهان، گم شدن. مردن، شکوه کردن، زخمی شدن، عاشق شدن و رفتن و کمتر کسی دید و شنیدشون‌.
برای عفرین.
هر جمعه شب، حانیک یکی از این داستان‌ها رو برای ما بازخوانی خواهد کرد.

[button color=”red” size=”medium” link=”http://download.owrsi.com/hanic/Zana-Andok” icon=”” target=”true”]شنیدن نسخه Adem Tepe[/button]

[button color=”red” size=”medium” link=”http://download.owrsi.com/hanic/ZanaAndok” icon=”” target=”true”]دانلود بازخوانی آهنگ[/button]

ترجمه ترانه زانا و آندوک


شبه،ستاره ها تو آسمون پخشن
باد پشت کوهستان میلرزه
دم صُبه
خیابون سیاهه
این شهر خیلی سرده.
زانا!،رفیقِ آندوک!
نوه ی شیخ سعید،
باز صخره ها!
هاهو!
چرا صدا ازتون نمیاد؟
دشمن دنبالتونه!
تو تاریکی این قله های قدیمی،
تنها چیزی که میفهمی درده.خیلی سخته!
گفتین زانا درد داره
سرشو گذاشته رو شونه آندوک،
می ناله.
آندوک! رفیقِ زانا!
نازنین مادرم! صدای کوهستانا!
هاهو! بذار مم (محمد) بمیره
دیر اومدن سراغش
چاره ای نداشت.

در ادامه بخوانید