تاباندن نور بر سایه‌ها | نگاهی به آلبوم «زیسته»، اثر امیرحسین تفرشی‌ پور

مجله فرهنگی اورسی
امیرحسین تفرشی پور آلبوم زیسته علی رحیمی ساز تنبور موسیقی مقامی

«زیسته» نگاهی است نو، به مقامات تنبور یارسان و موسیقی هورامان؛ که با سازی نوترکیب از تنبور، به نام «تنبور تهران» به همراهی کلام فارسی نوشته، ضبط و اجرا شده است. نگاهی که زاده‌ی شرایط خاص و زندگی شخصی و تجربه‌ی زیسته‌ی آهنگساز/ مؤلف‌اش، در اقلیم جغرافیایی کرمانشاهان با پیش‌زمینه‌ی موسیقایی آن اقلیم و نیز در موطن‌اش، تهران بوده است.

«تنبور تهران» نامی نمادین است بر نوعی تنبور که در آن، ضمن تلاش برای حفظ ساحت تنبور یارسان، با کمی نوآوری ادبیات نوازندگی‌ آن نیز دستخوش تغییراتی شده است. قسمت‌های آوازی اثر «زیسته» با اشعاری که براساس هجابندی‌ و دینامیک خود قطعات سروده شده‌اند، نزدیک به الحان موسیقایی تنبور و موسیقی هورامی اجرا می‌شوند.

روایت مقام‌های یاری، با ساز کششی که در اثر پیشین مؤلف نیز، ردّش را می‌بینیم، این‌جا با سه ساز بادی‌ کلارینت (قره‌نی)، نرمه‌نای و دودوکِ باس رنگ جدیدی از آن کهن آواها به‌دست می‌دهد.

«مجموع شدن» خصلتی اجتماعی است و در فرآیند خلق یک اثر هنری، خواه یک دفتر شعر باشد خواه یک آلبوم موسیقی، وقتی اثر این خصلت را می‌پذیرد و می‌توان آن را «مجموعه» نامید که ایده‌ی اصلی، آن‌چنان خود را در بافت کلی اثر بتند و رها سازد که واسطه‌های ارتباطی حامل ایده بتوانند به‌دقت و طبق روایت ذهنی‌ای که مؤلف در سر پرورانده، دریچه‌ای علی‌حده از جهان هستی‌شناسانه‌ی اثر را پیش ادراک مخاطب گسترانده و مفاهیم کلی‌نگرانه‌تری را در قالب یک «مجموعه» به مخاطب عمومی اثر منتقل کند. ازین‌رو، در ساخت یک اثر هنری که نه به‌ نام یک اثر مجزا و خودبسنده، بلکه به عنوان مجموعه‌ای منظم و استوار بر هندسه‌ای طراحی‌شده، مبرهن و مدلل می‌شناسیم، این ادعا پنهان است که علی‌القاعده باید اندیشه‌ای کلی‌تر نیز در این انتخاب برای «مجموع شدن» قابل ردیابی باشد. در این‌جا مخاطب اثر در نقش سوژه‌ی فعال، زحمت بیشتری باید بکشد و خود را در اختیار روایتِ کلان‌تری، کلان‌تر از ساختار موسیقایی هر قطعه و نظام زیبایی‌شناسانه‌‌ی آن قرار دهد. خویش را به چشم حل‌کننده‌ی معمایی ببیند که فراتر از یک شنونده‌ی تأثیرپذیر، در مقام یک خبردار با فهم فرادستانه‌ای از آگاهیِ مخابره‌شده، گویی با مؤلف و اثر همراه و همدست خواهد شد.

«زیسته» ترکیبی بِینامتنی از مقام‌های تنبور و آوازهای هورامان با ادبیاتِ سازی مؤلف است و با کلام فارسی که بر اساس آهنگ‌ها سروده شده همراه می‌شود.

این فرآیند توزیع ایده در چنیدن قطعه‌ی موسیقایی دارای پیوستار و ترکیب و تجمیع آن‌ها برای تشکیل اثر نهایی و ارائه‌ی آن را گرچه در ادبیات انتقادی حوزه‌ی موسیقی یک «کانسپت آلبوم» می‌نامند، اما فراتر از آلبومی که در کلیّت خویش به توسعه‌ی ایده‌ی مرکزی مشغول باشد، یک «مجموعه» تلاشی است برای عبور از مدیوم و فرم‌های برساخته، در تقلّای دستیابی و فتح آرمانشهری در جهان موسیقایی اثر.

با این‌حال، علاوه بر مسائل فرمی و فرعی اثر نظیر حرکت در تایم‌لاین تجربه‌ی زیسته‌ی مؤلف، و نسبت او با وضعیت اثر در فرامتن خود؛ «زیسته» به عنوان یک «مجموعه»، شرح احوال انسان امروز و مشقّات و آلام اوست که با گذر از اسطوره و رسیدن به موضوع «انسان» و با طرح «امید» پایان می‌یابد.

معنا در «زیسته» از اشتراک و انتقال بین قطعات مختلف آلبوم به یک معنای بالادستی اشاره دارد که در قالب اشعاری که سروده‌ی خود آهنگساز/مؤلف است، میل به روایت‌گری پیدا می‌کند. فرود زرتشت‌وار از کوه و پاگذاشتن به دنیای واقعی در قطعه‌ی آغازین آلبوم، رونمایی از دیستوپیای بُهت‌بر‌‌انگیزی است که در آن خیال‌ها و یادها در فسخ جاودانگی، خود را به نفرینی گرم تسلیم کرده و عشق و ایمان را به ناکجاها رَمانده‌اند. در این بی‌گاه، که دشت را جز خزان برنگرفته است، عشق است که امیدی یوتوپیاتیک در دل‌ها زنده خواهد کرد. نمایشی صریح و بی‌لکنت از وضع آستانه‌ای و اضطراری جهان امروز، که اجراگران این نمایش بی‌‌که هیچ الاهیاتی میانجی‌گری‌شان کند یا به باوری تلقینی مسلح باشند، در پی نقاب‌های جدیدی از فراخودِ خویشتن، به واکاوی نهاد خویش مشغولند.

در ادامه بخوانید