موسیقی درمانی; تاثیرات موسیقی بر روی مغز

ارسطو معتقد بود که نوای فلوت احساسات را برمی انگیزد و فشارهای عصبی سرکوب شده را رها می کند مصریان باستان صوت را به شکل ماده می شناختند . فیثاغورث ، ثابت کرده است که ارتباطی قوی میان حواس و موسیقی وجود دارد . و اگر اصوات به شیوه ای مناسب بکار گرفته شود ، کمکی بزرگ به سلامتی خواهد بود . او آهنگهایی می نواخت که با ارتعاشات مثبت آن ، احساسات منفی ، بخصوص اندوه ، غضب ، رقّت ، غرور و عصبانیت را از بین می برد . او قوانین هماهنگ بین صوت و ماده را کشف کرد و آنرا در جدولی به نام ( لامبدوما ماتریکس ) منظم کرد . از آن زمان به بعد رگه‌هایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته‌است.

مجله فرهنگی اورسی
موسیقی درمانی

موسیقی درمانی روشی است در جهت برخی اهداف درمانی با کمک موسیقی که می‌تواند مواردی از جمله تقویت و ساماندهی سلامت روحی و جسمی افراد را به دنبال داشته باشد. به عبارت دیگر از موسیقی درمانی برای بازیافت، نگهداری و تقویت سلامت جسمی و روحی و عاطفی استفاده می‌شود.

موسیقی درمانی

تاریخچه استفاده از موسیقی به عنوان روشی برای درمان به زمان ارسطو و افلاطون باز می‌گردد. ارسطو معتقد بود که نوای فلوت احساسات را برمی انگیزد و فشارهای عصبی سرکوب شده را رها می کند مصریان باستان صوت را به شکل ماده می شناختند . فیثاغورث ، ثابت کرده است که ارتباطی قوی میان حواس و موسیقی وجود دارد . و اگر اصوات به شیوه ای مناسب بکار گرفته شود ، کمکی بزرگ به سلامتی خواهد بود . او آهنگهایی می نواخت که با ارتعاشات مثبت آن ، احساسات منفی ، بخصوص اندوه ، غضب ، رقّت ، غرور و عصبانیت را از بین می برد . او قوانین هماهنگ بین صوت و ماده را کشف کرد و آنرا در جدولی به نام ( لامبدوما ماتریکس ) منظم کرد . از آن زمان به بعد رگه‌هایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته‌است.

موسیقی درمانی

اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدمهایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمنهای متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال ۱۹۴۴ اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد.

در ایران نخستین سیستم نظام یافته آکادمیک موسیقی درمانی در ایران باستان بنا گردید. بر اساس کتیبه‌هایی که در سال ۱۳۴۹ یافت گردیده‌است در دانشگاه جندی شاپور اهواز دانش موسیقی و درمان با موسیقی از دپارتمان‌هایی بوده‌است که هر دانشجوی پزشکی آن زمان (۱۵۰۰ الی ۱۳۹۰ سال پیش) باید آن را می‌گذراند نکته جالبی که وجود دارد اینست که پرستارهایی برای بیمارستان‌های آن زمان پرورش می‌یافتند می‌بایست در نواختن چند ساز اصلی تبحر داشته باشند و بر این اساس موسیقی تجویز شده از پزشک را ارائه می‌کرده‌اند.

به شیوه ی نوین موسیقی درمانی با رویکرد روان کاوی از شنیدن موسیقی به عنوان ابزاری برای عبور از سانسور کلامی و رسیدن به قسمت های عمیق تر روان شخص استفاده می شود تا فرد بتواند خود را بهتر بشناسد و بیان کند و نیروی خود را از زیر فشار ناخودآگاه برهاند و راه هایی برای تخلیه هیجانی و روبه رو شدن با اضطراب پیدا کند.

مرکز و محل مشخص و مستقلی به نام موسیقی در مغز وجود ندارد، بلکه مناطق در هر دو نیمکره راست و چپ برای درک فرآیند و اجزای موسیقی مانند امواج، طنین، وزن، ریتم، ملودی و هارمونی فعال می شوند. موسیقی در مسیر شنوایی از راه ساقه مغزی به بخش گیجگاه های فوقانی گسترش پیدا می کند و به قسمت قشر مغز بالا می رود و به طور کلی در مغز سه منطقه به موسیقی پاسخ می دهد. اول منطقه ساقه مغز که به التذاذ های ابتدایی و جنبه لذت جویانه موسیقی پاسخ می دهد. دوم منطقه ساب کورتیکل یا لوبیک مغز است که بیشتر به تاثیرات عاطفی موسیقی واکنش نشان می دهد و علاقه و بیزاری، یا اندوه و نشاط عمیق را منعکس می کند و سوم منطقه تالاموکورتیکال است که جنبه های انتزاعی و زیبایی شناسی موسیقی را پردازش می کند.

نیمکره راست، ظرفیت حسی موسیقی، درک کلی از موسیقی و پردازش طرح واره های ملودیک را بیشتر سازمان می دهد. نیم کره چپ فضای درک فواصل و درک تحلیلی موسیقی ، تشخیص و درک تفاوت های زمانی ریتم و وزن را مساعد می کند. این نشان می دهد که شنود تحلیلی و دقیق موسیقی می تواند باعث تقویت نیمکره چپ شود.

درباره رابطه موسیقی با نقاط مغز مطالعات زیادی شده است، در مجموع مطالعات نشان می دهد جای خاصی را نمی توان در مغز برای موسیقی در نظر گرفت. چون موسیقی فرآیندی پیچیده است و از ارکان و ساختار متنوعی ساخته شده که هر کدام بخش هایی از مغز را فعال می کند.

یشتر تحقیقات اثر حالات موسیقی را در نقاط خاص مغز نشان می دهد و با شنیدن نوعی از موسیقی مناطقی از مغز را تقویت می کند. برای مثال آلتر مولر در سال ۲۰۰۲ این موضوع را مطرح کرد که مقدار فعالیت نواحی تمپورال نیمکره چپ با شنیدن قطعات شاد و مقدار چنین فعالیتی در نیمکرده راست با شنیدن موسیقی غمگین بیشتر است.

با توجه به این که پردازش موسیقی در مغز در مناطقی متفاوت از مناطق درگیر در ادراک سایر اصوات از جمله گفتار صورت می‌پذیرد امروزه از موسیقی درمانی در توانبخشی ذهنی و جسمی و نیز کمک به رشد دقت شنیداری و بهبود توجه و تمرکز و در نهایت رشد مهارتهای گفتاری استفاده می‌شود. این امر در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم و نیز مبتلایان به اختلال یادگیری بیشتر صدق می‌کند.

موسیقی درمانی

دکترزاده محمدی دربرداشتی متنوع تر، تم های موسیقی را با توجه به حالتهای روان شناختی و تأثیر عاطفی آنها در هفت گروه طبقه بندی کرده که شامل گروههای زیر است:

1- آرام بخش 2- فرح بخش 3- حزین 4-هیجانی 5- نیرو بخش 6- شیدایی 7- خواب آور (سبُک ساز)

که در مورد هر کدام توضیح مختصری می دهیم:

1- تم های آرام بخش

ملایم، یکنواخت و ریتم آن آرام است.(بیشتر در موسیقی کلاسیک غربی شنیده می شود)

در موسیقی ایرانی به لحاظ ساختار فواصل ملودی ها و گردش های غنی و غلیظ عاطفی به ندرت موسیقی با طبیعت آرام شنیده می شود.

2- تم های نیرو بخش

ریتم پرقدرت و ملودی های محرک مانند موسیقی راک، با احساس مثبت و مطبوع، بیشتر از آن چه روحیه را هیجانی کند انرژی و نیرو می بخشد و احساس توانائی، تسلط و اراده را بوجود می آورد.از این موسیقی می توان در کاهش بی حالی و اندوه و افسردگی استفاده کرد.

3- تم های شیدایی

گردش های ادواری حساسی دارند که لحن شورانگیز آنها هم مستعد سرمستی است و هم در حزن و اندوه سیر می کند. موسیقی مشرق زمین به دلیل داشتن فواصل بسیار کوچک و بسیار بزرگ و هم چنین روحیه ادواری، مستعد چنین حالتی است.با استفاده از وجه شورانگیز موسیقی شیدایی می توان افسردگی، دل مردگی، ناامیدی و یأس درونی را کاست و ایجاد «حال»‌ و اشتیاق و شور و انرژی کرد.

4- تم های حزین

غم انگیز و باشکوه است. اما عادت به آن موجب بدبینی، ناامیدی، لذت از غم انگیزی ، تقویت احساس گناه و افسردگی می شود.در صورت شنیدن مکرر تم های حزین به بدبینی و ناامیدی منجر می شود اما استفاده از آنها در شرایط غم انگیز زندگی لازم و برای تخلیه احساس های گوناگون، بیان شکوه ها و گلایه ها و حتی ندبه و یاری جویی از درگاه یزدان ضروری و آرام بخش است و می توان از آن بهره جست.

5- تم های هیجانی (هیستریکال)

ملودی ریتمیکی است که تحریک پذیری فوری وسطحی را با شور و هیجان بوجود می آورد. این تم ها در فرهنگ ایرانی به عنوان شش و هشت شهرت دارد.

6- تم های فرح بخش

قطعه های ریتمیک با ملودی نسبتاً تند است که سر زندگی و نشاط را به دور از هیجان زندگی و بی تا بی القا می کند و با ثبات و آرامش همراه است. به عبارت دیگر این نشاط ها همان مفهوم واقعی «سرزندگی» است.

7- تم های آرام ساز و خلسه آور

ریتمی سنگین و ملایم همراه با ملودی یکنواخت و انتشار امواج صوتی در فضایی گسترده است. از بستر این تم می توان برای تمرین خواب مغناطیسی، تلقین های روحی و تصور هدایت شده برای تأثیر درونی و هم چنین تمرین روشن بینی و اتصال وحدت به عالم لایتناهی استفاده کرد.

درحال حاضر از این تم های در آرامش روانی و بدنی و تمرکزهای ذهنی استفاده فراوانی می شود و تأثیر بارزی هم دارد. (زاده محمدی،1381،ص155تا166)

بنابراین ترديدي نيست كه موسيقي، روي احساسات در سطح هشيار و ناهشيار تأثير فراوان دارد. می توان گفت انواع مختلف موسيقي، مي‎تواند روي برافروختگي و نيز آرامش انسان تأثير گذارد. در نهایت در رابطه با انتخاب موسيقي و لذت و شادي و حالات آرميدگي، می شود اين نتيجه رسيد كه يك موسيقي خاص روي همه ‎ي اشخاص توليد آرميدگي نمي‎كند، بلكه ميزان علاقه ‎‎ي اشخاص به موسيقي انتخاب شده، در ايجاد آرميدگي مؤثر است.

در ادامه بخوانید